دل خراب از خندهٔ پنهان آن گل میشود
سنگ این مینای خالی پرتو مل میشود
ساحل دریای آشوب است ترک اختیار
موج بر خاشاک از افتادگی پل میشود
در طریق ما که نعل واژگون خضر ره است
بیشتر خون بر سر تیغ تغافل میشود
سیل را کوتاهی دیوار عاجز میکند
سد راه دشمن غالب تحمل میشود
پاک گردد هر که صائب دامن پاکان گرفت
اشک شبنم سرخرو از دامن گل میشود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به احساسات عمیق و پیچیده انسان اشاره دارد. شاعر از غم و شادی صحبت میکند و نشان میدهد که چگونه احساسات مختلف میتوانند بر یکدیگر تأثیر بگذارند. در این اشعار، گل نمادی از زیبایی و در عین حال درد و رنج است. اشعار به تضادها و تنشهای موجود در زندگی اشاره میکند، مانند آرامش و طوفان، و تلاش برای حفظ پاکی و صداقت در برابر مشکلات. در نهایت، به پیوند عمیق انسان با طبیعت و زیباییهای آن نیز اشاره میشود.
هوش مصنوعی: دل آسیبدیده از خندهای که گل به طور پنهانی میزند، به سنگ تبدیل میشود و این ظرف خالی از شراب، روشنی و نور میگیرد.
هوش مصنوعی: ساحل دریا در وضعیت آشوب و ناآرامی قرار دارد. وقتی امواج بیتابی میکنند و بر روی علفهای خشک سر میخورند، این وضعیت به راحتی موجب فروریختن پل و از بین رفتن ثبات میشود.
هوش مصنوعی: در راه ما که راهی پیچیده و دشوار مانند نعل وارونهی خضر است، بیشتر اوقات خون بر سر تیغ نادانی و بیتوجهی میریزد.
هوش مصنوعی: دیوار ضعیف نمیتواند جلوی سیل را بگیرد و در برابر دشمن، محکم ایستادگی میشود.
هوش مصنوعی: هر کس که خود را از آلودگیها و گناهها کنار بگذارد و به جمع نیکان بپیوند. مانند این است که اشکهای شبنم بر دامن گل، جلوهای زیبا و پاک به وجود میآورند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گرچه میدانم که میرنجی و مشکل میشود
گر نکوبی حلقه صد جا بر در دل میشود
همچو فانوسش کسی باید که دارد پاس حسن
زانکه لازم گشت و جایش شمع محفل میشود
یک رهش خاص از برای جان ما بیرون فرست
[...]
گر شکر در جام ریزم، زهر قاتل میشود
چون صدف گر آب نوشم، عقدهٔ دل میشود
عاشق پرشِکوه خاموش از تغافل میشود
طوطی از آیینه چون رو دید، بلبل میشود
فارغ از زخم خس و خاریم کز فیض چمن
دامنت ما خود به خود چون غنچه پر گل میشود
دست و پایی زن، که نبود در شمار زندگان
[...]
ریخت چون دندان، مدار جسم مشکل میشود
آسیا بیپره چون گردید، باطل میشود
عاقلان را پاس این و آن، کم از زنجیر نیست
چون میخواهد، اگر دیوانه عاقل میشود
تا نسازی خرج نقد خود، نمیآید به کار
[...]
از من آن چشم تغافلکیش غافل میشود
گر چنین خواهد گذشتن کار مشکل میشود
عشق هرکس را که پوشد خلعت غم در لباس
گاه با اختر گهی با غنچه یکدل میشود
بعد مردن هم محبت شمع بالین من است
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.