دل ز بی برگی جگردارانه در خون می رود
تیغ از عریان تنی مردانه در خون می رود
گردبادش جلوه فواره خون می کند
در بیابانی که این دیوانه در خون می رود
می شود اسباب راحت مایه آزار من
خوابم از رنگینی افسانه در خون می رود
طالع خوش قسمتی دارم که در بزم بهشت
گر به کوثر می زنم پیمانه در خون می رود
می کند دیوانه در سنگ ملامت سیر گل
در بر و آغوش گل، فرزانه در خون می رود
می شود شیرین به امید گهر دریای تلخ
جان به ذوق صحبت جانانه در خون می رود
بس که زلف اوست از دلهای خونین مایه دار
باد در خون می نشیند، شانه در خون می رود
از رعونت می شود خون هواجویان هدر
شاخ گل از جلوه مستانه در خون می رود
همچو داغ لاله مادر خون حصاری گشته ایم
هر که می آید به این ویرانه در خون می رود
می کند از سایه آن جامه گلگون احتراز
گرچه از جرأت دل دیوانه در خون می رود
تازه می گردد چو داغ لاله صائب داغ من
هر که را بینم جگردارانه در خون می رود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات عمیق و دردناک شاعر میپردازد. شاعر از احوالات خود در مواجهه با عشق و جدایی سخن میگوید و در تصاویری پرمغز، حالتهای عاطفی و جسمیاش را به تصویر میکشد. او از خون و دردهایش به عنوان نمادی از عشق و رنج یاد میکند و به تضاد بین زیباییها و آلام درونیاش اشاره میکند. در نهایت، شاعر از زخمهای عاطفی و تاثیر عمیق عشق بر زندگیاش مینویسد، و به این نتیجه میرسد که در این ویرانگی، همه چیز به نوعی در خون و رنج غوطهور است.
هوش مصنوعی: دل به خاطر نبودن یار، به شدت در عذاب است و مانند کسی که جرات بیشتری دارد، در خون خود میغلطد. همچنین، تیغی که به بدن عریان و بیپناهی فرود میآید، او را نیز در عذاب و درد فرو میبرد.
هوش مصنوعی: طوفانی که به پا میشود، مانند پاشیدن خون در بیابانی است که این دیوانه در آن با خونش میرود.
هوش مصنوعی: اشیای راحتی که به نظر میرسند، در واقع باعث آزار من میشوند و خوابم به خاطر شگفتیهای رنگارنگ این داستانها در حال از دست رفتن است.
هوش مصنوعی: من از شانس خوبی برخوردارم که اگر در جشن بهشتیان به نوشیدن کوثر بپردازم، این نوشیدنی با خون من آمیخته میشود.
هوش مصنوعی: در اثر ملامت و سرزنش، دیوانهوار به سنگ و سختی دلتنگی دچار میشود، در حالی که انسان خردمند به دلمشغولیهای عاشقانه مشغول است و در مواجهه با زیباییها، از غم و اندوهش غرق در احساسات گوناگون میشود.
هوش مصنوعی: در این شعر، گفته میشود که با امید به داشتن گوهری از دریا، زندگی و احساسات تلخ را شیرین میتوان کرد. وقتی انسان به لذت صحبت و ارتباط عمیق با معشوقش میپردازد، این احساس به عمق وجودش نفوذ میکند و به نوعی در وجود او جاری میشود.
هوش مصنوعی: زلف او به حدی دلفریب و جذاب است که دلهای عاشقان از عشق به او به شدت میتپد و در نتیجه، این عاشقان به خاطر عشقشان دچار درد و رنج میشوند، به طوریکه وقتی شانهاش را به زلفهایش میزند، این شانه به جای مویی، در خونی که بر دلها ریخته شده فرو میرود.
هوش مصنوعی: از خودبینی و غرور، خون جویندگان حقیقت هدر میشود. شاخ گل به خاطر زیباییاش، در دامان خون فرومیرود.
هوش مصنوعی: ما مانند گلهای لالهای هستیم که اثر داغ و درد بر دل مادرشان گذاشته شده است. در این ویرانه، هر کس که به ما نزدیک میشود، با خود قرمز خون را به یاد میآورد و در نهایت به تلخی و غم و اندوه وا میدارد.
هوش مصنوعی: او از سایه آن پوشش قرمزرنگ دوری میکند، هرچند که دل شجاعش، مانند دیوانگان، در خون غوطهور است.
هوش مصنوعی: هر زمانی که داغ لاله تازه میشود، داغ من نیز تازهتر میشود. هر که را میبینم، دردش به حدی عمیق است که در خونش فرومیرود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
در ره سودای او، فرزانه در خون می رود
آشنا بر برگ گل، بیگانه در خون می رود
ساغر آسودگان غلتد چو مستان در شراب
می کشان عشق را، پیمانه در خون می رود
بس که خون آلوده خیزد، دود از شمع دلم
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.