کو جنون تا خاک بازیگاه طفلانم کنند
رو به هر جانب که آرم سنگبارانم کنند
هست بیماری مرا صحت چو چشم دلبران
می شوم معمورتر چندان که ویرانم کنند
روی گل شد آتشین از شعله آواز من
از مروت نیست بیرون زین گلستانم کنند
می کنم گنجینه گوهر صدفها را تمام
از کرم سیراب اگر چون ابر نیسانم کنند
تازه چون ابرست از تردستیم روی زمین
می شود عالم پریشان گر پریشانم کنند
همچو مور از خاکساری دارم آتش زیر پا
مسند عزت گر از دست سلیمانم کنند
گر به دست افتد چو ماه نو لب نانی مرا
خلق از انگشت اشارت تیربارانم کنند
بسته ام چشم از تماشای زلیخای جهان
چشم آن دارم که با یوسف به زندانم کنند
می فشارم چون صدف دندان غیرت بر جگر
گر به جای آبرو گوهر به دامانم کنند
زان لب میگون به پیغامی قناعت کرده ام
جای آن دارد که خوبان بوسه بارانم کنند
نور من چون برق صائب پرده سوز افتاده است
نیستم شمعی که پنهان زیر دامانم کنند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
کو جنون تا خاک بازیگاه طفلانم کنند؟
روبه هر جانب که آرم، سنگبارانم کنند
هست بیماری مرا صحت چو چشم دلبران
میشوم معمورتر چندان که ویرانم کنند
تازه چون ابرست از تردستیم روی زمین
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.