نیستم آتش که هر خاری به زنجیرم کند
آفتاب بی نیازم تا که تسخیرم کند؟
تا دغل از دوستداران دیده ام رنجیده ام
پاکبازم، بد حریفی زود دلگیرم کند
آبروی سعی را گوهر کند ویرانه ام
گنج بردارد سبکدستی که تعمیرم کند
چون قفس در هر رگم چاکی سراسر می رود
سوزن عیسی به تنهایی چه تدبیرم کند؟
دایه بیدرد شکر می کند در شیر من
شیر مردی کو که آب تیغ در شیرم کند؟
کی به مردن آسمان از خاکمالم بگذرد؟
بالم از پرواز چون ماند پر تیرم کند
منت روزی چرا از خرمن دو نان کشم؟
من که چشم مور گندم دیده ای سیرم کند
آرزویی می کند صائب شکار لاغرم
من کیم تا صید بند عشق نخجیرم کند؟
این جواب آن که می گوید شفایی در غزل
رشک معشوقی چه شد، مگذار تسخیرم کند
می کنم از سر برون صائب هوای خلد را
بخت اگر از ساکنان شهر کشمیرم کند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از احساسات و تجربیات خود سخن میگوید. او خود را آتش نمیداند که به راحتی تسخیر شود و به قدرت آفتاب بینیاز است. او از رنجها و دوستیهای ناچیز میگوید و به حسرت و آرزوهایش اشاره میکند. شاعر به وفاداری و صبر خود در برابر سختیها تأکید میکند و از زخمهایی که در دل دارد و عواطفش مینالد. او به زندگی و آرزوهایش پرداخته و نشان میدهد که چگونه در تلاش برای یافتن عشق و خوشی است. در نهایت، او به حسرتی برای محبت و آرامش اشاره میکند و از بختش در جستجوی آرزوهایش صحبت میکند.
هوش مصنوعی: من مثل آتش نیستم که هر چیزی بتواند مرا تحت تاثیر قرار دهد. من به خورشید وابسته نیستم و نمیتوانم تسخیر شوم.
هوش مصنوعی: من از دوستیهایی که در آنها نیرنگ و فریب دیدهام دلخور شدهام. من آدمی پاکباز هستم و به راحتی از بدرفتاریها آزرده خاطر میشوم.
هوش مصنوعی: سعی و تلاش انسان میتواند باعث اعتبار و ارزشمندی او شود، اما در عین حال، کسانی هستند که با بیدقتی و سهلانگاری میتوانند کارهای خوب را خراب کنند و زحمات دیگران را از بین ببرند.
هوش مصنوعی: وقتی که قفس در درون هر رگم نفوذ کرده و در سراسر وجودم ادامه دارد، چه کار میتواند کند که تنها یک سوزن عیسی به تنهایی برای من کاری انجام دهد؟
هوش مصنوعی: مادری که بدون درد و رنج شیر میدهد، در میانه شیرینی و خوشی چه کسی میتواند قدرت مردانگی را در من ببیند و به من قوت بخشد؟
هوش مصنوعی: کی میشود که آسمان با خاکی که بر تن دارم از من بگذرد؟ بال من از پرواز چطور میماند، وقتی تیر غم مرا میزند.
هوش مصنوعی: چرا باید برای خوردن دو نان منت روز را بکشیم؟ من که با نگاهی به خوشهی گندم سیر میشوم.
هوش مصنوعی: شاعر در اینجا از آرزویی سخن میگوید که دارد؛ آرزو میکند که زمانش فرابرسد تا بتواند به عشق و معشوقش نزدیکتر شود و دلمشغولیهایش را کنار بگذارد. او به نوعی به احساسات درونی خود پرداخته و از حالت انتظار و اشتیاق برای رسیدن به عشق صحبت میکند.
هوش مصنوعی: این پاسخ به کسی است که میپرسد چرا در غزل، عشق و جذابیت معشوق درخشانتر از هر درمانی است؛ نگذارید عشق مرا به تسخیر خود درآورد.
هوش مصنوعی: من با عشق و امید به بهشت از سر بیرون میروم، اگر بخت من، ساکن شهر کشمیر باشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
عقل گو کمتر نظر بر حسن تدبیرم کند
من از آن ویرانترم کاندیشه تعمیرم کند
من که از موج نفس بال و پری دارم به دام
شرم بادم گر فریب دیو تسخیرم کند
من که عمری تشنة لب تشنه مردان بودهام
[...]
نوبهار آمد، خردگو فکر زنجیرم کند
حیف چندان نیست کز دیوانگی سیرم کند؟!
آن سیه رویم که بحر رحمت او هر نفس
بخشش صرف جهانی، صرف تقصیرم کند
نا زیاد عالم طفلی کند حسرت کشم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.