تا به کی گرد کدورت زیر دیوارم کند؟
عشق کو تا از غم عالم سبکبارم کند
با خیال یار در یک پیرهن خوابیده ام
بر ندارد سر زبالین هر که بیدارم کند!
شد ز زنگ سینه من ناخن صیقل کبود
سعی خاکستر چه با آیینه تارم کند؟
چون رگ سنگ است از خواب گران مژگان من
سیلی دوران عجب دارم که بیدارم کند
عاشقان با درد از روز ازل خو کرده اند
درد بیدردی مگر صائب خبردارم کند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و دردهای ناشی از آن است. شاعر به کدورتها و غمهایی که در دل دارد اشاره میکند و از اینکه عشق میتواند او را از این غمها آزاد کند، صحبت میکند. او در خواب و خیالات عاشقانهاش غرق است ولی در عین حال، بیدار و غمگین است. همچنین اشاره میکند که احساسات او عمیق و سنگین شده و به نوعی به درد عشق عادت کرده است. در نهایت، شاعر از یک یاری میخواهد که او را از این وضعیت نجات دهد و به آرامش برساند.
هوش مصنوعی: مدت زیادی است که زیر فشار و سنگینی مشکلات زندگی قرار دارم و منتظرم که عشق بیاید و این بار سنگین را از دوشم بردارد و به من آرامش بدهد.
هوش مصنوعی: من در یک لباس خوابیدهام و خیال یار در سر دارم، و هر کسی که بخواهد مرا از این خواب بیدار کند، سرش را از روی من برندارد!
هوش مصنوعی: ناخن کبود و صیقلخوردهام، که از زنگ سینهام به وجود آمده، چگونه میتواند خاکستر تلاشهای من را با آینهی تار و تاریکم ببیند؟
هوش مصنوعی: چشمان من سنگین و خوابآلود هستند، اما مانند رگ سنگی که نمیخوابد، احساس عجیبی دارم که با این حال مرا بیدار میکند.
هوش مصنوعی: عاشقان از همان ابتدای خلقت به درد و رنج عادت کردهاند و تنها کسی که میتواند از حال آنها باخبر شود، کسی است که خودش دردی نداشته باشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.