در سر پرشور ما تا رنگ سودا ریختند
لاله ها پیمانه خود را به صحرا ریختند
من کشیدم بی تأمل باده منصور را
ورنه صدبار این می از ساغر به مینا ریختند
شعله شوق مرا شد بال پرواز دگر
هر خس و خاری که در راه تماشا ریختند
ظرف داغ آتشین عشق، گردون را نبود
عاقبت این طشت آتش بر سر ما ریختند
هر که از نخل تمنا روزه مریم گرفت
نقل انجم در گریبانش چو عیسی ریختند
کوری چشم حسودان بینش ما شد زیاد
همچو آتش خار اگر در دیده ما ریختند
از دورنگیها که پنهان داشت دوران در لباس
جرعه ای در دامن گلهای رعنا ریختند
ریخت آخر غمزه یوسف به تیغ انتقام
مصریان خونی که در جام زلیخا ریختند
بر سر هر خار و خس چون موج می لرزد دلش
هر که را چون بحر، گوهر در ته پا ریختند
همت ما بود عالی، ورنه در روز ازل
حاصل کونین را در دامن ما ریختند
صائب آن روزی که رنگ نوبهاران خام بود
در قدح چون لاله ما را درد سودا ریختند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات عمیق شاعر در مورد عشق، شوق و دردهای ناشی از آن میپردازد. شاعر از معانی مختلفی مانند بادهنوشی و تجربههای عاشقانه استفاده میکند تا نشان دهد که چگونه عشق و زندگی او را تحت تأثیر قرار داده است. او به تضادها و مشکلاتی که در مسیر عشق با آنها مواجه شده، اشاره میکند و بر روی زیباییها و تلخیهای این تجربهها تأکید دارد. در نهایت، شاعر تأکید میکند که حاصل این تلاشها و تجربیات در زندگی او برای همیشه باقی خواهد ماند.
هوش مصنوعی: وقتی در دل پرشور ما غم و اندوهی به رنگ سیاه پاشیده شد، گلهای لاله مانند پیمانههایی را به دشت و صحرا ریختند.
هوش مصنوعی: من بیفکر و بدون تأمل شرابی از منصور نوشیدم، وگرنه این می را صد بار در ظرف مینا ریخته بودند.
هوش مصنوعی: شوق و آرزوهایم همچون بالی برای پرواز شدهاند و هر نوع مانع یا مشکلی که در مسیر تماشای هدفم قرار دارد، برایم اهمیتی ندارد.
هوش مصنوعی: آتش عشق، مانند ظرفی داغ است که برای ما نتیجهای نداشته و در نهایت، دچار مشکلات و چشماندازهای ناگواری میشویم که بر سر ما نازل میشود.
هوش مصنوعی: هر کسی که از نخل آرزو روزه میگیرد، در حالتی شبیه به عیسی، ستارههای درخشان را در آغوش میفشارد.
هوش مصنوعی: چشم حسودان به آشنایی و درک ما حساس شده و مانند آتش سوزان است که اگر خارها را به چشمان ما بریزند، ما همچنان روشن و آگاه خواهیم ماند.
هوش مصنوعی: در دوران کهن، از رنگها و احساسات پنهان سخن میگوید که به تدریج با ظاهری زیبا و دلربا در دل گلهای زیبا جای پیدا کردند.
هوش مصنوعی: در آخر، زیباییهای یوسف به دست انتقام مصریان خراب شد، همانطور که خونی که در جام زلیخا ریختند، آثار تلخی از خود به جای گذاشت.
هوش مصنوعی: در هر نقطهای که دلش پر از احساسات و نوسانات است، مانند دریا که در عمق خود الماسها را پنهان کرده، نشاندهندهٔ این است که افراد درونشان عواطف و ویژگیهای ارزشمندی دارند، حتی اگر در ظاهر کمارزش به نظر برسند.
هوش مصنوعی: ما تلاش و ارادهامان همیشه بلند بوده است، وگرنه در روز نخست آفرینش، تمام نعمتهای جهان را به ما عطا میکردند.
هوش مصنوعی: در آن روزی که رنگ بهار هنوز نپخته و خام بود، در جام ما مانند لاله، حسرت و درد عشق را ریختند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
می به جام گل از آن رخسار زیبا ریختند
رنگ سرو از سایهٔ آن قد رعنا ریختند
خلوت دل روشن از فیض ریاضت می شود
شمع این بزم از گداز پیکر ما ریختند
خواستم تا در خیال آرم شکوه عشق را
[...]
تا به عالم، رنگ بنیاد تمنا ریختند
گرد ما را چون نفس در راه دلها ریختند
واپسی زین کاروان چندین ندامت بار داشت
هرکه رفت ازپیش خاکش برسرما ریختند
گنج گوهر شد دل قومی که از شرم طلب
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.