از سر خاک شهیدان سبزه گلگون میدمد
چون نباشد لالهگون تیغی که از خون میدمد؟
سرکشی در آب و خاک مردم افتاده نیست
در زمین خاکساری دانه وارون میدمد
گر پریشان اختلاطی نیست لازم حسن را
هر سحرگه آفتاب از مشرقی چون میدمد؟
کوهکن هر کاسهٔ خونی که خورد از دست رشک
از مزارش در لباس لاله بیرون میدمد
ره ندارد جلوه آزادگی در کوی عشق
سرو اگر کارند اینجا بید مجنون میدمد
خاکدان دهر را طوفان اگر آبی دهد
تا به دامان جزا از خاک، قارون میدمد
داغ مجنون بیابان گرد دارد بر جگر
لالهای کز سینه صحرا و هامون میدمد
نیست بیحسن ادا یک نقطه صائب شعر من
از زمین پاک من هر دانه موزون میدمد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سبزهای جز آه کی از خاک مجنون میدمد
از نیستان محبت ناله بیرون میدمد
بس که می نوشیده آن بدخو عرق از پیکرش
همچو رنگ باده از مینا به بیرون میدمد
در قریب دل هر افسونی که لیلی خوانده است
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.