خط عیان شد تا بساط زلف او برچیده شد
فتنه ها بیدار گردد چون علم خوابیده شد
سالها دندان خاموشی فشردم بر جگر
تا دهانم چون صدف پر گوهر سنجیده شد
در دل عشاق بیم بازگشت حشر نیست
در بهشت افتاد هر تخمی که آتش دیده شد
ریخت چون دندان، امید زندگی بی حاصل است
می رسد بازی به آخر مهره چون برچیده شد
پنجه تدبیر از کارم سری بیرون نبرد
شانه را صدچاک دل زین زلف ماتم دیده شد
از سبکسیری، بساط زندگی چون گردباد
تا نفس را راست کردم چیده و برچیده شد
سازد اسباب توجه را فزون درماندگی
چار جانب قبله گردد قبله چون پوشیده شد
فتنه دنیا شدن صائب زکوته دیدگی است
چشم می پوشد زعالم هر که صاحب دیده شد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این ابیات به بیان احساسات و تجربیات عاشقانه خود میپردازد. او از جدایی و زخمهای ناشی از عشق سخن میگوید و اشاره میکند که این جدایی باعث بیداری فتنهها و دردهای درونی او شده است. سالها سکوت کرده و دندان بر جگر فشرده، اما اکنون همچون صدف پر از گوهر میشود. او میگوید که در دل عاشقان دیگر خوف بازگشت بهشت وجود ندارد و هر تخم که آتش عشق را در دل داشته باشد، به بهشت میرود. همچنین به ناکامیهای زندگی اشاره میکند و میگوید که امیدش، مثل دندانی که ریخته شده، دیگر بیفایده است. در نهایت، او به کمفکری دنیا و بیتوجهی به واقعیتها اشاره میکند و میگوید کسی که به عمق مسائل نگاه کند، از این دنیای سطحی میگذرد.
هوش مصنوعی: با برداشته شدن زلف او، مشکلات و فتنهها دوباره نمایان میشوند، مانند اینکه وقتی علم بیحرکت میماند، بیداری و آگاهی حاصل نمیشود.
هوش مصنوعی: سالها با سختی و سکوت تحمل کردم تا روزی به قدری آراسته و با ارزش شوم که مانند صدفی پر از گوهر به نظر برسم.
هوش مصنوعی: عاشقان هیچ نگرانی از روز قیامت ندارند، چرا که هر seed و نشانهای که در دل آتش عشق کاشته شود، به بهشت خواهد رسید.
هوش مصنوعی: با توجه به تشبیه دندانها، نشان میدهد که امید به زندگی که بی نتیجه باشد، مانند چیزی است که به پایان میرسد. زمانی که بازی به پایان میرسد و مهرهها جمعآوری میشوند، همهی تلاشها به نتیجهای نخواهد رسید.
هوش مصنوعی: تدبیر و تدبیر کردن نتوانسته است از مشکلات من حلی ارائه دهد. دل من به خاطر زیبایی و پیچیدگی زلف آن معشوق به شدت مجروح و پراکنده شده است.
هوش مصنوعی: به خاطر بیمبالاتی و بیتوجهی، زندگیام به اندازه یک گردباد در هم ریخته و هر بار که سعی کردم نفس بگیرم، همه چیز بر هم ریخته و به هم میخورد.
هوش مصنوعی: زمانی که بیتوجهی و سردرگمی در دل انسان رخ میدهد، در حالی که همه تلاشها برای جلب توجه به سوی خداوند ناکام میماند، این احساس زحمت و فشار ساعتها در تمامی جهات او را در بر میگیرد. وقتی راههای نجات و هدایت پنهان میشود، انسان بیش از پیش احساس درماندگی میکند.
هوش مصنوعی: فتنه و مشکلات دنیوی به خاطر بیخبری و نادانی انسانهاست. آنهایی که بصیرت و بینش واقعی دارند، از این دنیا و زرق و برقهایش دور میشوند و به دنیای معنوی و حقیقت میپردازند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بس که از سرگرمی فکرم نفس تفسیده شد
جوهر تیغ زبانم موی آتش دیده شد
از سبک سنگی چو کف با موج بودم همعنان
لنگر دریا شدم تا گوهرم سنجیده شد
نرم نتوانست کردن آن دل چون سنگ را
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.