تا به تسلیم و رضا قانع دل خودکام شد
موجه بیتابی من لنگر آرام شد
کعبه جویان را اگر گردید بی چشمی حجاب
دیده ما را سفیدی جامه احرام شد
برد اوج اعتبار آرام و آسایش ز من
خواب شیرین تلخ بر من زین کنار بام شد
روی سرخ خویش را کرد از تهی مغزی سیاه
چون عقیق ساده دل هر کس که صاحب نام شد
آتش آسوده می گردد ز دامن شعله ور
اشتیاق من فزون از نامه و پیغام شد
غافل ای خورشید طلعت از سیه روزان مشو
چون زخط صبح بناگوش تو خواهد شام شد
می کند وحشت سگ لیلی همان از سایه اش
گرچه هر جا بود آهویی به مجنون رام شد
شد مهیا نقل شیرین و شراب تلخ من
تا لب شکر فشان یار خوش دشنام شد
پاس وقت از تیغ خونریزست حصن عافیت
غوطه در خون می زند مرغی که بی هنگام شد
از سفر هر چند گردد پخته هر خامی که هست
نفس سرکش از دویدنهای بیجا خام شد
دشمنان خویش را خوش وقت کردن سهل نیست
کامیاب از عمر گردد هر که دشمنکام شد
بر نمی آید ز فکر صید، باز بسته چشم
می خورد در خواب خون چشمی که خون آشام شد
مشت خاکی کز سرکوی تو بر سر ریختیم
خشکی سودای ما را روغن بادام شد
علم رسمی گشت صائب مانع پرواز من
نقش بر بال و پرم از ساده لوحی دام شد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به تاملات عمیق شاعر در مورد زندگی، عشق و حالات روحی او میپردازد. شاعر به تسلیم و رضا دست یافته و در این حال آرامش در درونش شکل گرفته است. او به تجارب و احساسات گوناگونی اشاره میکند؛ از دردها و اشتیاقهای شدید گرفته تا حسرتها و ناکامیها. همچنین، وی از تفاوت عشق و نفرت، خوشبختی و بدبختی یاد میکند و به این نکته میرسد که در هر ناملایمتی، فرصتی برای رشد و درک عمیقتر وجود دارد. در نهایت، شاعر از محدودیتها و موانع موجود در مسیرش سخن میگوید و به دنبال آزادی از قیدهای اجتماعی و شناخت حقیقت است.
هوش مصنوعی: وقتی که با تسلیم و پذیرش به وضعیت خود رضایت دادم، دل بیتاب من به آرامش رسید و از آشفتگیهایش کاسته شد.
هوش مصنوعی: کسانی که به دنبال کعبه هستند، اگر بیچشم و سرگردان باشند، حجاب و مانع دیدن ما، سفیدی لباس احرام میشود.
هوش مصنوعی: او به آرامش و آسایش من پایان داد و خواب شیرین من را تلخ کرد و از اینجا، از بالای بام به من بیتوجهی نشان داد.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که فردی که از عمق اندیشهاش خالی است، ظاهری زیبا و جذاب دارد، شبیه به عقیق که ظاهری دلفریب دارد. هر کسی که به یک نام یا شهرت دست مییابد، ممکن است تنها به خاطر ظاهرش مورد توجه قرار گیرد و عمق واقعی شخصیتش نادیده گرفته شود.
هوش مصنوعی: آتش از شدت شعلهور بودن اشتیاق من آرامتر میشود و این احساس قویتر از هر نامه و پیامی است که میتوانم بفرستم.
هوش مصنوعی: ای خورشید روشن، غافل نباش از حال کسانی که روزهای تاریک را میگذرانند. بدان که هر لحظه ممکن است که شب به دامانت بیفتد.
هوش مصنوعی: سگ لیلی از سایه خود وحشت دارد، هرچند که در هر مکان، آهوها به مجنون آرام میگیرند.
هوش مصنوعی: شروط و آمادهسازی برای به اشتراک گذاشتن داستانی شیرین و تجربهای تلخ برقرار شد، تا اینکه یار با لحن شیرین و پر از محبت، به من ناسزا گفت.
هوش مصنوعی: زمانی که برای پاسخگویی دیر باشد، امنیت در معرض خطر قرار میگیرد و مرغی که نا بهجا و بیموقع پرواز کند، در دریایی از خون غوطهور خواهد شد.
هوش مصنوعی: حتی اگر کسی در سفر تجربه و دانش کسب کند، باز هم نفس سرکش او به دلیل رفتارهای نادرست و بیمورد از هم نمیپاشد و خام باقی میماند.
هوش مصنوعی: کار آسانی نیست که دشمنان خود را خوشحال کنیم. هر کسی که در زندگیاش بر دشمنانش پیروز شود، در حقیقت موفق شده است.
هوش مصنوعی: فکر صید از ذهنش نمیرود، و در حالی که چشمهایش بسته است، در خواب به یاد کسی میافتد که خونریزی کرده و حالا خسته و بیخبر است.
هوش مصنوعی: مشت خاکی که از سمت کوی تو بر سر ما ریخته شد، بخش خشک آرزوهایمان را به روغنی مثل بادام تبدیل کرد.
هوش مصنوعی: علم رسمی مانع پرواز من شده است. نقشهایی که بر بال و پرم نشسته، ناشی از سادگیام است و همانند دام عمل کرده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از خط شبرنگ حسن سرکش او رام شد
آن دل چون سنگ آخر بیضه اسلام شد
سایل مبرم کند شیرین لبان را تلخ گوی
از دعای من لب لعل تو خوش دشنام شد
جمع کن خاطر ز تسخیرم که بر پیکر مرا
[...]
از خرامش سبزه گلبرگ نهال اندام شد
وز نگاهش لاله همچشم گل بادام شد
آن بت رم کرده را از بس که گفتم رام شو
چون برهمن عاقبت ورد زبانم «رام» شد
لاله آسا هر که در عشق تو خون آشام شد
از حلاوت پای تا سر یک دهن چون جام شد
بعد مردن هم به راه انتظار ناوکش
استخوانم پای تا سر چشم چون بادام شد
جوهرش چون نبض عاشق بال بیتابی زند
[...]
چهر نواب از طرب رخشان تر از اجرام شد
صدر خاصش خواند شاهنشاه و بدر عام شد
خاص صدری دید او را شاه و خواندش صدر خاص
وین سخن بی شبهه برشه وحی یا الهام شد
ای بت سیمینه صدرای شاهد رخساره بدر
[...]
اینچنین روز ابتدای شادی اسلام شد
لیک اندر سی و چار این فتنهها آرام شد
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.