گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
صائب تبریزی

مرا از تیره بختی شکوه بیجاست

که عنبر نیل چشم زخم دریاست

ز دلتنگی، سواد دیده مور

مرا پیش نظر دامان صحراست

خمار نامرادی هوش بخش است

شراب کامرانی غفلت افزاست

نباشد قانعان را درد نایافت

دل خرسند را جنت مهیاست

چو مرجان رزق ما خون است، هر چند

عنان بحر در سرپنجه ماست

جهان در دیده اش آیینه زاری است

به نور عشق هر چشمی که بیناست

بر آن صاحب سخن رحم است صائب

که دخلش منحصر در دخل بیجاست!