در خون کشد نظر را حسنی که بی حجاب است
تیغ برهنه باشد رویی که بی نقاب است
می در جبین پاکان از شرم آب گردد
رخسار شرمگین را خط پرده حجاب است
با بد گهر میامیز تا بد گهر نگردی
حکم شراب دارد آبی که در شراب است
تاج سر بزرگی است دلجویی ضعیفان
دریای پاک گوهر همکاسه حباب است
ما شکوه ای نداریم از تنگدستی، اما
در ماه ناتمامی نقصان آفتاب است
از بیقراری ماست این خاکدان برونق
شیرازه بیابان از موجه سراب است
از سینه های روشن در مغز پی توان برد
در بند پوست باشد علمی که در کتاب است
در جای خویش دارد بد آبروی نیکان
شیرین ترست از جان تلخی چو در شراب است
مکتوب خشک صائب سوهان روح باشد
چون نیست چرب نرمی خط آیه عذاب است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
گر آه و ناله داری در ملک عشق باب است
بد یمن شادمانی چون خانهٔ حباب است
چشمت به خون عاشق گر تشنه است سهل است
چیزیکه میتوان خواست از دوستان شراب است
دشمن ز شغل خصمی آسودگی ندارد
[...]
پرواز شوق دارم، تا در تنم شراب است
مرغابی حبابم، بال و پرم ز آب است
عاشق ز بوی جانان، دارد همیشه مستی
بی نشئه نیست بلبل، در شیشه تا گلاب است
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
replyپاسخگویی به این حاشیه flagگزارش حاشیهٔ نامناسب linkرونوشت نشانی حاشیه
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.