گنجور

 
صائب تبریزی

سر زهاد خشک بی شورست

لب دلمردگان لب گورست

سر بی شور، جام بی باده

دل بی عشق زنده در گورست

دل پر داغ، لاله زار بهشت

سر پر شور، قصر پر حورست

در شکستن بود حلاوت دل

شهد در کسر شان زنبورست

چون هما رزقش استخوان سازند

به سعادت کسی که مغرورست

زخم در تیغ می شود ناسور

بس که آفاق پر شر و شورست

چه کنم تن به عاجزی ندهم؟

که زمین سخت و آسمان دورست

ره مده حرص و آز را در دل

که پر و بال دشمن مورست

تلخ شیرین لبان گوارنده است

باده صائب ز آب انگورست

 
 
 
مسعود سعد سلمان

سخت معروف و نیک منظورست

راست گویی که پاره نورست

وطواط

رایت شرع و ملک منصورست

آیت علم عدل مشهورست

بخداوند خسروان خاقان

که جهانش مطیع و مأمورست

ارسلان خان، کمال دین محمود

[...]

انوری

می بیاور که جشن دستورست

جشن عالی سرای معمورست

قبه‌ای کز نوای مطرب او

کوه را در سر از صدا سورست

قبه‌ای کز فروغ دیوارش

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از انوری
نظامی

پادشه همچو تاک انگورست

در نپیچد دران کز او دورست

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه