از زلف اگر نه حسن تو زنجیر می گرفت
این دل رمیده را به چه تدبیر می گرفت؟
آن عهد یاد باد که آن زلف مشکبار
دیوانه مرا به دو زنجیر می گرفت
می جست از زبان ملامتگران پناه
مجنون که جای در دهن شیر می گرفت
می داد از دل آینه سامان برای تو
آهم که چشم آینه را دیر می گرفت
حیران عشق را خبر از خویشتن نبود
آیینه در برابر تصویر می گرفت
گر ناز بی دماغ نمی شد ز خون خلق
از دست غمزه تو که شمشیر می گرفت؟
پیری فسرده کرد مرا، ورنه پیش ازین
آتش ز شست من به نی تیر می گرفت
تا عشق داشت گوشه چشمی به من، جهان
گرد مرا به قیمت اکسیر می گرفت
دیوانه حلقه در بیت الحرام را
صائب به یاد حلقه زنجیر می گرفت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
جایی که عقل دامن تدبیر می گرفت
دیوانه زلف حلقه زنجیر می گرفت
گر داغ او نبود چه می کرد شب کسی
شمع نفس ز آتش دل دیر می گرفت
آهن به کوهسار ز پیچیده ناله ام
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.