از لعل آبدار تو طرفی نظر نبست
از شور بحر در صدف ما گهر نبست
چشمی که شد به روی سخن باز چون قلم
یک قطره آب خویش به جوی دگر نبست
زان دم که لعل او به شکر خنده باز شد
در نیشکر ز رعشه غیرت شکر نبست
در آتشم ز آینه کز شوق دیدنت
تا باز کرد دیده خود را دگر نبست
از برگ عیش ماند تهی جیب و دامنش
چون لاله هر که داغ ترا بر جگر نبست
روی زمین گذر که سیل حوادث است
هر کس میان گشود در اینجا، کمر نبست
هر برگ سبز او کف افسوس دیگرست
نخلی که در شکوفه پیری ثمر نبست
صائب نشد عزیز به چشم جهانیان
تا آبروی خود به گره چون گهر نبست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به توصیف عشق و احساس پرشور خود میپردازد. او از زیبایی و جذابیت معشوق خود سخن میگوید و بیان میکند که چگونه عشق او مانند مرواریدی در صدف میدرخشد. شاعر تأکید میکند که چشمی که به سخن عشق گشوده شود دیگر نمیتواند به چیز دیگری نظر کند. همچنین، او از درد و رنج ناشی از فاصله و جدایی از محبوبش، همچون آتش سوزان، صحبت میکند. در پایان نیز به ناپایداری دنیا و حوادث آن اشاره میکند و بیان میکند که حتی در مواجهه با مشکلات، ارزش و زیبایی عشق او همواره باقی است.
هوش مصنوعی: چشم من به زیباییهای تو نمیرسد و از شور و شوق دریا، در صدف ما جواهری شکل نگرفته است.
هوش مصنوعی: چشمی که آماده شنیدن سخن است، مانند قلمی است که دیگر نتواند قطرهای از آب خود را به جوی دیگری بریزد. این یعنی وقتی کسی به خوبی به صحبتها گوش میدهد، دیگر نمیتواند از آنچه شنیده شده دور شود یا به چیز دیگری فکر کند.
هوش مصنوعی: از لحظهای که لبخند لعل او مانند شکر زیبا شد، در نیشکر به خاطر حس غیرت، شکر از میم نماند.
هوش مصنوعی: از شوق دیدن تو، در میان آتش خودم غوطهور شدم. وقتی که چشمانم را باز کردم، دیگر نتوانستم آنها را ببندم.
هوش مصنوعی: کسی که از خوشیها بیبهره مانده و جیبش خالی است، دامنش به رنگ لاله در آمده، زیرا هیچکس درد و رنج عشق تو را بر دلش تحمل نکرده است.
هوش مصنوعی: از زمین عبور کن، زیرا حوادث مانند سیل میریزند. هر کس در اینجا ورود پیدا کند، طاقت و استقامت ندارد.
هوش مصنوعی: هر برگ سبز او، نشاندهندهی حسرت و تاسف است، درست مانند نخل پیری که هرگز در دوران شکوفایی خود، باروری نداشته است.
هوش مصنوعی: عزیز من تا زمانی که خود را به خوبی در نظر دیگران معرفی نکرده، به ارزش و مقام واقعیاش نرسیده است. او باید همانند جواهر که در گنجینهها نگهداری میشود، به ارزشش توجه کند تا مورد احترام و توجه دیگران قرار گیرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چشمم خیال قد تو جز نخل تر نبست
نخل خیال را کس ازین خوبتر نبست
نگذشت در غم تو شبی کآتشین دلم
از دود آه راه نفس بر سحر نبست
برداشت وصلت از سر ما سایه وه که بخت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.