دل از حریم سینه به مژگان رسیده است
کشتی به چار موجه طوفان رسیده است
از دل مجو قرار در آن زلف تابدار
دیوانه ام به سلسله جنبان رسیده است
تا همچو خط لبی به او رسانده ام
صد بار بیشتر به لبم جان رسیده است
افتاده شو که از پر و بال فتادگی
شبنم به آفتاب درخشان رسیده است
جز ماه ناتمام، که از خوان آفتاب
در زیر آسمان به لب نان رسیده است؟
طوق گلوی من شده خلخال ساق عرش
قمری اگر به سرو خرامان رسیده است
احوال زخم و خنجر سیراب او مپرس
لب تشنه ای به چشمه حیوان رسیده است
چون شانه تخته الف زخم گشته ام
تا دست من به طره جانان رسیده است
زان آتشین عذار که خورشید داغ اوست
ته جرعه ای به لاله عذاران رسیده است
شد بوته گداز، تمامی هلال را
رحم است بر سری که به سامان رسیده است
لرزد به خود ز قیمت نازل ز سنگ بیش
تا گوهرم به پله میزان رسیده است
هر چند بسته ام به زنجیر پای من
شور جنون من به بیابان رسیده است
صائب همان ز غیرت خود درکشاکشم
هر چند تیشه ام به رگ کان رسیده است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف عشق و حالاتی میپردازد که عاشق با آن مواجه است. احساس او به قوت و شدت توصیف شده و نشاندهندهٔ عواطفی عمیق و پرشور است. نوک خیال و انتقال احوالات روحی از دل به دیگر اعضا مثل مژگان و لب، نمادهایی از اشتیاق و وابستگی عاشق به معشوق به تصویر کشیده شدهاند. از سوی دیگر، شاعر به بررسی ناتوانی و زخمهای عاشقانه میپردازد که او را به عمق رنج و دلتنگی میکشاند. در تمام این تصاویر، عشق و شور و شعف و در عین حال درد و فراق عاشق جلوهگر است. در نهایت، شاعر به نوعی مقاومت و جنون اشاره میکند که حتی با وجود زنجیر و محدودیتها، شور و شوق او از دل برمیخیزد.
هوش مصنوعی: دل از عمق سینه به چشمانم راه یافته است و حالا مانند کشتیای که به وسط طوفان رسیده، در شرایطی پر از اضطراب و هیجان قرار دارد.
هوش مصنوعی: از دل به دنبال آرامش در آن موهای پیچخورده نرو، چون من که دیوانهام، به جایی رسیدهام که میتوانم زنجیرهای خود را حس کنم.
هوش مصنوعی: من تا کنون بارها به او نزدیک شدهام و هر بار که این کار را کردهام، احساس کردهام که زندگیام به لبم نزدیکتر میشود.
هوش مصنوعی: خودت را به زمین بزن و فروتن شو، چرا که از نقص و ظرافتی که داری، روشنایی و زیبایی به درخشش خورشید رسیده است.
هوش مصنوعی: جز ماهی که هنوز کامل نشده و از سفره خورشید زیر آسمان به لبه نان رسیده است؟
هوش مصنوعی: در اینجا گویا اشاره به زیبایی و لطافت وجود دارد، به طوری که به گردن من مانند زنجیری از گل آراسته شده و در عین حال، اگر پرندهای از عرش آسمان به خود میبالد، به خاطر زیبایی سرو و حالت نرم آن است. این بیان از همنشینی زیباییهای مختلف در طبیعت و تأثیر آن بر روح و احساسات انسان حکایت میکند.
هوش مصنوعی: حال زخم و جراحت او را نپرس؛ او مثل کسی است که به چشمه حیات رسیده و تشنه است.
هوش مصنوعی: به خاطر عشقی که به معشوق دارم، دلم زخمهای زیادی خورده و رنجهای زیادی را متحمل شده است تا به او نزدیک شوم و بتوانم به او دسترسی پیدا کنم.
هوش مصنوعی: از چهرهی آتشین او که مانند خورشید داغ و سوزان است، تنها قطرهای به لالههای زیبا و خوشبو رسیده است.
هوش مصنوعی: تمامی هلالها در حال گداز و ذوب شدن هستند و این نشاندهندهی رحمتی است برای سرهایی که به آرامش و سامان رسیدهاند.
هوش مصنوعی: به خود بلرز که قیمت سنگی مانند تو پایین است، زیرا من به مقام و ارزشی رسیدهام که شایستهام.
هوش مصنوعی: هرچند که به زنجیر کشیده شدهام و تحت فشار هستم، اما احساس دیوانگی و شور و نشاط من به جایی دور و آزاد مانند بیابان رسیده است.
هوش مصنوعی: من با وجود تمام مشکلات و سختیهایی که دارم، هنوز هم از غیرت و عزت خود دفاع میکنم، حتی اگر دچار درد و رنج شده باشم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.