از خاکمال دام، پرم توتیا شده است
از مالش استخوان تنم رونما شده است
حال شکاف سینه و پیکان او مپرس
یک مشت استخوان، قفس صد هما شده است
داند چه قسم دولتی از دست داده ام
از دست هر که دامن پر گل رها شده است
یک آه دردناک به از طاعت دو کون
این شکر چون کنم که نمازم قضا شده است؟
صائب سفینه ای که زمامش به دست توست
هر تخته، لوح مشهد صد ناخدا شده است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به درد و رنجی که از دست دادن چیزی برایش به وجود آمده، اشاره میکند. او از احساسات عمیق خود درباره جسم و روحش سخن میگوید و میگوید که استخوانهایش به خاطر مشکلاتش نمایان شده است. همچنین بر این نکته تأکید میکند که با وجود درد و رنج، هنوز اعتقاد دارد که بهتر است از طاعت و بندگی دست بردارد تا آهی دردناک از دل برآورد. در پایان، خطاب به کسی که در زندگیاش نقش مهمی دارد، اشاره میکند که او ناخدای سفینه زندگیاش است و همه چیز به دست اوست. این شعر به خوبی حس ناامیدی و نیاز به دلسوزی را منتقل میکند.
هوش مصنوعی: از غبار و آلودگی زندگی، وجودم رنگ و حالی متفاوت پیدا کرده است و زخمها و خستگیهای بدنم به وضوح آشکار شده است.
هوش مصنوعی: حال و روز دل را از تیر و درد او نپرس، چرا که فقط تکههایی از استخوان باقی مانده و قلبی که میتواند پرواز کند، به قفسی تبدیل شده است.
هوش مصنوعی: میداند که چه اندازه از دست دادن مقام و منزلت برایم سخت بوده است، همچنان که آن کسی که دامنش پر از گل بوده، احساس میکند که چه چیزی را از دست داده است.
هوش مصنوعی: یک نالهی عمیق و پر از درد به مراتب بهتر از عبادت کردن در دنیا و آخرت است. حالا این شیرینی زندگی را چطور میتوانم تحمل کنم در حالی که وظیفهام را به عنوان نماز گزاری ترک کردهام؟
هوش مصنوعی: شما در حال هدایت کشتی هستید و هر بخشی از آن به یک زیارتگاه شگفتانگیز تبدیل شده است، به طوری که همه ناخدایان برای شما احترام قائل هستند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
او شد جوان و آه جوانی من برفت
یاقوت من زرفتن او کهربا شده است
تا در هوای عالم پیری فتاده ام
شخصم ضعیف گشت و دلم در هوا شده است
غم شد جوان چو روز جوانی من برفت
[...]
تا زلف او به باد صبا آشنا شده است
از دست دل عنان صبوری رها شده است
نتوان گرفت آینه از دست او به زور
از خط سبز بس که رخش باصفا شده است
صبح امید بر در دل حلقه می زند
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.