محتاج کی به نشأه می چشم مست توست؟
پر خون دهان جام می از پشت دست توست
چون تاک در سراسر این باغ و بوستان
هر نخل سرکشی که بود زیر دست توست
لعلی که ساخته است نگین دان ز تاج زر
خونین جگر به خانه زین از نشست توست
ساید کلاه گوشه قدرش به آسمان
هر سر که در قلمرو ایجاد، پست توست
نظارگی ز سرو تو چون راست بگذرد؟
جایی که آبهای روان پای بست توست
زین پیش زلف در خم دل بود و این زمان
هر جا دلی است در خم زلف چو شست توست
از باده دست شستن من از صلح نیست
گر توبه می کنم به امد شکست توست
از می شود شعور تو هر لحظه بیشتر
فریاد من ز حوصله دیر مست توست
سرپنجه تصرف خورشید و ماه را
خواهد به چوب بستن، اگر دست دست توست
جود تو بی سؤال به سایل عطا کند
قفلی که بی کلید شود باز، دست توست
محرومی از وصال پریزاد معنوی
صائب گناه دیده صورت پرست توست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: اشعار این متن دربارهٔ عشق و زیبایی است و در آن شاعر به توصیف معشوق خود میپردازد. او ضمن اشاره به خمر و رنگ می، به قدرت و تأثیر معشوق بر زندگی و احساسات خود اشاره میکند. معشوق او مانند طبیعتی پرنعمت است که زندگی و دلها را تحت تأثیر خود قرار میدهد. شاعر از لذتهای عشق و اندوه ناشی از جدایی سخن میگوید و در نهایت به این نتیجه میرسد که همه چیز به دست معشوق و احساساتی است که او در دل دیگران ایجاد میکند. به طور کلی، این شعر به زیبایی و پیچیدگی عشق و تأثیر عمیق آن بر زندگی بشر میپردازد.
هوش مصنوعی: آیا کسی به حال و هوای سر مستی نیاز دارد وقتی که خمار چشمان تو او را به وجد میآورد؟ آنچه در دهانش است و با خون آمیخته شده، از بادهای میآید که پشت دست تو قرار دارد.
هوش مصنوعی: در این باغ و بوستان، مانند تاکی که در تمام آن گسترده است، هر دانه نخل سرکشی که وجود دارد، در زیر دست تو قرار دارد.
هوش مصنوعی: شاید آنچه ساخته شده، نگین مرواریدی است که از تنگناهای سختی و رنجهای عمیق به وجود آمده است؛ و این زیبایی و ارزش از نشستن تو و وجودت نشئت میگیرد.
هوش مصنوعی: در این شعر، به اهمیت و جایگاه هر فرد اشاره میشود. معنای آن این است که هر کسی سهم خود را در زندگی و دنیا دارد و حتی اگر در موقعیتی پایینتر از دیگران باشد، نباید خود را کم اهمیت ببیند. هر انسانی از دیدگاه خود میتواند به آسمان و علو مقامها نگاهی بیندازد و در قلمرو وجود خود، مهم است.
هوش مصنوعی: آیا میتوان انتظار داشت که زیبایی و زیبایی تو، مانند سرو بلند، به راستی از برابر چشمها بگذرد؟ در حالی که در آنجا، آبهای روان و زنده در اطراف تو قرار دارند.
هوش مصنوعی: از گذشته زلفی که به دل نگذاشته بود، حالا هر جایی دلها در زلفی مانند زلف تو پیچیدهاند.
هوش مصنوعی: من از شراب دست نمیکشم چون میخواهم با تو در صلح باشم. اگر هم توبه میکنم، چون تو باعث شکست من شدهای.
هوش مصنوعی: هر لحظه از شراب، آگاهی و شعور تو بیشتر میشود، اما صدای من به خاطر صبر و حوصلهی تو که دیر به مستی میرسد، به گوش میرسد.
هوش مصنوعی: اگر دست تو در کار باشد، میتواند به راحتی بر دنیای بزرگ و زیبای خورشید و ماه تأثیر بگذارد و آن را تحت کنترل درآورد.
هوش مصنوعی: بخشش تو به درخواستکنندگان بدون هیچ پرسشی انجام میشود، و آنچه که تو به آنها میدهی، باید به گونهای باشد که نیازی به کلید نداشته باشد تا قابل دسترسی شود. این کار تنها در دستان توست.
هوش مصنوعی: تو از وصال زیبایی معنوی محروم هستی، زیرا گناهانی که انجام دادهای، مانع ارتباط با معشوق واقعیات شده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
پا نه به طرف باغ که گل زیر دست توست
بالا نما که سرو سرافراز پست توست
آن باغ نوبری که رسیده ست میوه اش
گرد تو نیزه های جفا خاربست توست
تیری به دل خلید که ذوقش به جان رسید
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.