دیوانه خموش به عاقل برابرست
دریای آرمیده به ساحل برابرست
گردی که خیزد از قدم رهروان عشق
با سرمه سیاهی منزل برابرست
دارد به چهره گوهر ما در محیط عشق
گرد یتیمیی که به ساحل برابرست
در وصل و هجر، سوختگان گریه می کنند
از بهر شمع، خلوت و محفل برابرست
رحم است بر کسی که نرست است از خودی
این قید با هزار سلاسل برابرست
دلگیر نیستم که دل از دست داده ام
دلجویی حبیب به صد دل برابرست
در زیر پای سدره و طوبی است مرقدش
هر کشته را که جلوه قاتل برابرست
می رقصی از نشاط می ناب، غافلی
کاین رقص با تپیدن بسمل برابرست
فهم رموز عشق ز ادراک برترست
اینجا شعور عالم و جاهل برابرست
دست از طلب مدار که دارد طریق عشق
از پا فتادنی که به منزل برابرست
آخر به وصل شمع چو پروانه می رسد
هر دیده را که روشنی دل برابرست
در کشوری که عشق گرانمایه، گوهری است
در یتیم و آبله دل برابرست
صائب ز دل به دیده خونبار صلح کن
یک قطره اشک گرم به صد دل برابرست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان آرمانها و احساسات عمیق عشق و هجر میپردازد. شاعر با تشبیهات زیبا نشان میدهد که دیوانگی و عاقل بودن، یا سکون و تحرک در عشق، همگی ارزش و برابرند. او به تصویر کشیدن درد و رنج یتیمی و سوختگان عشق نیز اشاره میکند و تأکید میکند که دلجویی و همدردی در برابر غمهای انسانی از اهمیت بالایی برخوردارند. همچنین، نقش عشق و زیباییهای آن در زندگی و مرگ را به تصویر میکشد و به درک عمیقتری از این احساسات میرسد. در نهایت، او بر اهمیت صلح و همدلی تأکید میکند و میگوید که یک قطره اشک میتواند به اندازه صد دل دردی را تسکین دهد.
هوش مصنوعی: یک فرد دیوانه که سکوت کرده، از نظر اهمیت و حالت به یک فرد عاقل شباهت دارد، همانطور که دریا وقتی آرام و در ساحل قرار دارد، به خودی خود حاکم و باارزش است.
هوش مصنوعی: گردی که از قدمهای عاشقان برمیخیزد، به اندازه سرمهای است که بر چشم مینشیند و میتواند منزل و مقصدشان را مشخص کند. یعنی عشق و تلاش عاشقان، نشانهای از مسیر و نتیجهای است که در پیش دارند.
هوش مصنوعی: چهره ما در فضای عشق مانند جواهری درخشان است و این یتیمی که به ساحل نزدیک شده، نشانهای از تنهایی و جدایی است.
هوش مصنوعی: در کنار هم بودن و جدایی، دلهای داغدیده برای شمع میگریند؛ زیرا خلوت و مهمانی، هر دو برای آنها یکسان است.
هوش مصنوعی: رحم بر کسی که از خود دور است، زیرا این محدودیت همچون زنجیرهایی به اندازه هزاران زنجیر بر او فشار میآورد.
هوش مصنوعی: من ناراحت نیستم که قلبم را از دست دادهام، زیرا محبت و دلجویی معشوق به اندازهی صد دل ارزش دارد.
هوش مصنوعی: در زیر درختان سدره و طوبی، آرامگاه او قرار دارد و هر کسی که به دست قاتل کشته شده باشد، در آنجا دفن است.
هوش مصنوعی: تو از شوق و خوشحالی به رقص درآمدهای، اما غافل هستی که این رقص شبیه به تپش قلب یک موجود زخمی و در حال مرگ است.
هوش مصنوعی: درک و فهم عشق بالاتر از دانش و آگاهی است؛ در اینجا، درک یکسانی بین عالم و جاهل وجود دارد.
هوش مصنوعی: دست از خواسته خود برندار، زیرا مسیر عشق به گونهای است که کسی که متوقف میشود، به مقصد نزدیکتر است.
هوش مصنوعی: در نهایت، هر چشمی که دلش روشن باشد، به وصال عشق و محبت مانند پروانه به شمع نزدیک میشود.
هوش مصنوعی: در کشوری که عشق ارزشمند و گرانبهاست، در واقع دلهایی که خالی از عشقاند و در درد و رنج به سر میبرند، به همان اندازه مهم و ارزشمند به حساب میآیند.
هوش مصنوعی: دل خود را با دیدن اشکهایت آرام کن، زیرا یک قطره اشک داغ ارزشش به اندازه صد دل غمزده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
دیوانهٔ خموش به عاقل برابرست
دریای آرمیده به ساحل برابرست
در وصل و هجر، سوختگان گریه میکنند
از بهر شمع، خلوت و محفل برابرست
دست از طلب مدار که دارد طریق عشق
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.