خواب غفلت شد گران از بس ز خودبینی مرا
سیل نتواند ز جا کندن ز سنگینی مرا
بود بی رنگی ز آفت جوشن داودیم
تخته مشق شکستن کرد رنگینی مرا
تا درین گلشن پر و بالم چو طوطی سبز شد
غوطه در زنگ قساوت داد خودبینی مرا
شد به من آب حیات از خاکساری خوشگوار
کرد دلسرد این سفال از کاسه چینی مرا
گر شد از شیرین زبانی قسمت طوطی شکر
نیست جز جوش مگس حاصل ز شیرینی مرا
دیگران گر انتظار روز محشر می کشند
محنت فرداست نقد از عاقبت بینی مرا
از حیات رفته صائب حاصل من حسرت است
نیست غیر از دست پرخاری ز گلچینی مرا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به خواب غفلت و خودبینی اشاره میکند که او را از حقیقت دور کرده است. او به سیل و سنگینی خود اشاره میکند و از رنگ و بوی تجملاتی که زندگی او را فراگرفته، گلایه دارد. با تشبیه به طوطی، از رهایی و سبزی بالهایش در گلشن ذکر کرده و به زنگار قساوت خودبینیاش معترض است. در ادامه، آب حیات را از خاکساری و humility میداند که به او دلگرمی بخشیده و به تشبیه کاسه سفالی، یادآور این است که از ظاهری زیبا و شیرینی، چیزی واقعی و پایدار به دست نیاورده است. دیگران از عاقبت کارشان نگرانند، اما او در پی مشکلات آینده است و حسرت زندگی گذشته را میخورد. در نهایت، او به یادآوری میآید که حاصلش تنها دست پر از خار گلچینی است که به جای خوشی، درد و رنج میآورد.
هوش مصنوعی: شعر به این معناست که فرد در خواب غفلت و نفاق است و بر اثر خودبینی و توجه به خود، احساس سنگینی و عدم تحرک میکند. او به قدری در خود غرق شده که هیچ قدرتی نمیتواند او را از جایش حرکت دهد.
هوش مصنوعی: من در فضایی بیرنگ و آرام به سر میبرم که شبیه به دفاع و قدرت داوود است، اما ناگهان با شکستن سکوت و آرامش، رنگ و شور زندگی به من بازمیگردد.
هوش مصنوعی: تا زمانی که در این باغ سرسبز آزاد شوم و مانند طوطی سبز پرواز کنم، در غبار سختیهای زندگی، خودبینی و خودخواهیام را کنار میزنم.
هوش مصنوعی: از خاکساری، روح تازهای به من بخشید و دل غمگینم را شاداب کرد، همچنان که این ظرف سفالی، احساس میکند که از کاسه چینی کمتر است.
هوش مصنوعی: اگر طوطی به خاطر صحبتهای شیرینش از شکر بهرهمند شده، پس به من که شیرینیام از همان صحبتهای شیرین است، هیچ چیز جز مزاحمت مگسها نمیرسد.
هوش مصنوعی: دیگران منتظر روز قیامت و حساب و کتاب هستند، ولی من از مشکلات و سختیهای امروز خود آگاهام و میدانم که چه عواقبی در انتظار من است.
هوش مصنوعی: صائب احساس میکند که از زندگی چیز زیادی به دست نیاورده و آنچه برایش باقی مانده، فقط حسرت است. او به جز زخمهای ناشی از چیدن گلها که نماد درد و رنج است، چیزی ندارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.