خوشا دلی که نمکسود از ملاحت اوست
کباب آتش بی زینهار طلعت اوست
به سر دهند عزیزان گلستانش جای
چو سایه هر که گرفتار نخل قامت اوست
سری کز افسر خورشید می ستاند باج
همان سرشت که در وی هوای خدمت اوست
دهان شیر بود امن تر ز ناف غزال
مرا که جوشن داودی از حمایت اوست
چه نسبت است به صبح آن بیاض گردن را؟
که فرد باطلی از دفتر صباحت اوست
کسی است عاشق صادق چو صبح در آفاق
که صرف آه کند یک دو دم که قسمت اوست
اگر ترا نظر موشکاف، احول نیست
نظام عالم کثرت دلیل وحدت اوست
زمین سوخته را ابر می کند سرسبز
امید نامه صائب به ابر رحمت اوست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و جذابیت خاصی اشاره دارد که از محبت و خوشروئی ناشی میشود. شاعر به دلهایی که تحت تأثیر نیروی محبت قرار دارند، میپردازد و از ویژگیهای نیکو و تأثیرگذار معشوق سخن میگوید. او جمال معشوق را با طبیعت و زیباییهای آن مقایسه میکند و بر این نکته تأکید میکند که عشق و خدمت به معشوق، انسانی را به سمت وحدت و زیبایی میکشاند. در نهایت، شاعر به امید و تازگی که عشق به معشوق به وجود میآورد اشاره میکند و آن را به بارش باران و سرسبزی زمین تشبیه میکند.
هوش مصنوعی: دل خوشی که به زیبایی او آغشته است، همچون کبابی است که به آتش عشق او میسوزد و از بیپروایی و شجاعت او میتازد.
هوش مصنوعی: عزیزانش در گلستان جای دارند، و هر کسی که زیر سایه نخل قامت اوست، گرفتار آن زیبایی شده است.
هوش مصنوعی: سری که تاج و زیبایی آن به خورشید میرسد، در واقع بهایی میپردازد که ناشی از طبیعت و سرشت اوست، زیرا در او ناخودآگاه تمایل به خدمت به او وجود دارد.
هوش مصنوعی: دهان شیر برای من امنتر از ناف غزال است، زیرا آستین داودی از حمایت او به شمار میرود.
هوش مصنوعی: چه ارتباطی دارد به صبح، آن سفیدی که بر گردن نشسته است؟ زیرا آن در واقع نشانهای از باطل بودن زیبایی اوست.
هوش مصنوعی: شخصی وجود دارد که با عشق واقعی و راستین، مانند صبحی که در دل آسمان میتابد، زندگی میکند و تنها کافی است چند لحظه برای دل تنگی و احساساتش آه بکشد، زیرا این نصیب و سرنوشت اوست.
هوش مصنوعی: اگر با دقت و توجه به جهان نگاه کنی، میبینی که اختلاف و تنوع در عالم نشانهای از وجود یک حقیقت واحد است و این که همه چیز به هم مرتبط و متصل است.
هوش مصنوعی: ابر رحمت، زمین خشک و سوخته را زنده و سرسبز میکند و امید به بهبود و بارش را در دل انسانها بیدار میسازد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
وجود علم و عمل چون عطای حضرت اوست
جزاء علم و عمل محض لطف و سنت اوست
دلی که صرف تو شد نقد عشق قیمت اوست
چرا که قیمت هرکس به قدر همّت اوست
چو نیّت تو صواب است قبله حاجت نیست
بنای قبلهٔ عاشق بر اصل نیّت اوست
به قول پیر مغان بت پرست را چه گناه
[...]
اگر بمن نبود پادشاه را لطفی
نمی کنم گله کان هم نشان شفقت اوست
ز ضعف قالب من واقع است می داند
که بار فاقه سبک تر ز بار منت اوست
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.