گنجور

 
صائب تبریزی

صفیر شهپر توفیق، حسن آوازست

کمند عشرت رم کرده رشته سازست

فروغ نور تجلی به طور می گوید

که کار مردم بی دست و پا خداسازست

تو صاف کرده مده پشت خویش بر دیوار

که حسن، تشنه آیینه نظربازست

به خاک پای خم و گردش پیاله قسم

که تازیانه گلگون می، رگ سازست

ز جام حافظ شیراز مست گردیده است

کلام صائب ازان رو شراب شیرازست

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode