گنجور

 
صائب تبریزی

عتاب و لطف ز ابروی گلرخان پیداست

صفای هر چمن از روی باغبان پیداست

مرا که خرمن گل در کنار می باید

ازین چه سود که دیوار گلستان پیداست؟

گلی ز غنچه پیکان یار خواهم چید

گشاد کار من از خانه کمان پیداست

به چشم بلبل مستی که عشق سرمه کشید

رخ بهار ز آیینه خزان پیداست

به طرز تازه قسم یاد می کنم صائب

که جای طالب آمل در اصفهان پیداست

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
صائب تبریزی

عتاب و لطف ز ابروی گلرخان پیداست

صفای هر چمن از روی باغبان پیداست

ملک‌الشعرا بهار

خلیل‌زادهٔ آزاده‌ای که دیرگهیست

که حسنت از رخ چون برگ ارغوان پیداست

در آشکار و نهان کام دل بجو ز جهان

که خوبروی جهانی تو تا جهان پیداست

سرین نرم تو از امتحان برآمده خوب

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه