رتبه عشق و هوس پیش بتان هر دو یکی است
خار خشک و مژه اشک فشان هر دو یکی است
گل بی خار در آنجاست به خرمن، ورنه
تار گلدسته و آن موی میان هر دو یکی است
به نسیمی ز گلستان سفری می گردد
برگ عیش من و اوراق خزان هر دو یکی است
نشأه لطف دهد خشک و عتابی که تر است
سخن سخت تو و رطل گران هر دو یکی است
پیش آن کس که مرا سر به بیابان داده است
خرده جان من و ریگ روان هر دو یکی است
سری آن رشته به همتاب ندارد، ورنه
پیچ و تاب من و آن موی میان هر دو یکی است
از بصیرت خبری نیست تهی چشمان را
سنگ و گوهر به ترازوی جهان هر دو یکی است
چه ضرورت کنی راست به آتش خود را؟
پیش این کج نظران تیر و کمان هر دو یکی است
چه خیال است در آیینه مصور گردد؟
عکس رخسار تو و صورت جان هر دو یکی است
در خزان سرو چو ایام بهاران تازه است
دل چو آزاد شود سود و زیان هر دو یکی است
سخن ماست یکی گرچه دل ماست دو نیم
خامه یکدل ما را دو زبان هر دو یکی است
پیش سروی که به گل رفته مرا پا صائب
اشک خونین من و آب روان هر دو یکی است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره یکسان بودن عشق و هوس و مقایسههای مختلفی است که شاعر بین چیزهای مختلف انجام میدهد. شاعر بیان میکند که در پیشگاه معشوق، همه چیز به یکدیگر وابسته و مشابه است؛ به عنوان مثال، خشکی خار و اشک، گل و علف، و عاطفه و بیحسی. او همچنین به این موضوع اشاره میکند که در نظر عشق، درد و لذت، دل و عقل، و زیبایی و زشتی همه در یک سطح هستند. این شعر به نوعی نشاندهنده پیچیدگیهای عشق و تضادهای زندگی انسانی است و نشان میدهد که علیرغم تفاوتها، در نهایت چیزهای زیادی در زندگی یکسان هستند.
هوش مصنوعی: عشق و هوس در نظر معشوقها از یک ارزش برخوردارند، مانند این که یک خار خشک و مژۀ پر از اشک هر دو در نهایت به یک معنا میرسند.
هوش مصنوعی: گل بدون خار در خرمن وجود دارد، وگرنه تار گلدسته و موهای بین دو طرف یکی هستند.
هوش مصنوعی: نسیمی از گلستان به ما میرسد و موجب میشود که لذتهای زندگی من و فصل خزان، هر دو یکسان به نظر برسند.
هوش مصنوعی: اگر به کسی محبت و لطف کنی، حتی اگر سخن تو جدی و تلخ باشد، میتوانی تأثیر مثبتی بگذاری. در واقع، سختی گفتار و سنگینی بار، در نهایت معانی مشابهی دارند و عشق و مهربانی میتواند بر این مشکلات غلبه کند.
هوش مصنوعی: در حضور کسی که مرا به تنهایی در بیابان رها کرده است، جان من و ذرات ریز شن در واقع یکسان و برابرند.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که هیچکس نمیتواند مانند من و او به یکدیگر نزدیک شود، زیرا در عین نزدیکی، هر کدام از ما ویژگیها و خصوصیات خاص خود را داریم که ما را از هم متمایز میکند. به رغم شباهتهایی که داریم، ارتباط واقعی و عمیق بین ما وجود ندارد.
هوش مصنوعی: چشمان نادان از درک حقیقت ناتوانند و برای آنها تفاوتی میان چیزهای ارزشمند و بیارزش وجود ندارد؛ در چشم آنها سنگ و جواهر هر دو به یک اندازهاند.
هوش مصنوعی: چرا خود را به آتش بزنید؟ در برابر کسانی که دیدگاه نادرستی دارند، تیر و کمان هیچ تفاوتی ندارند.
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر به زیبایی و واقعیت چهره محبوب اشاره میکند و از این میگوید که چهره محبوب و روح او به نوعی در هم تنیده و یکی است. در واقع این زیبایی به قدری عمیق و واقعی است که حتی با نگاه به تصویر در آینه هم میتوان آن را احساس کرد و به تصویر کشید.
هوش مصنوعی: در فصل خزان، سروها حالتی شبیه به بهار دارند و دل وقتی آزاد شود، دیگر فرقی بین سود و زیان نمیبیند.
هوش مصنوعی: ما یک حرف داریم، هرچند دلهامان به دو نیم تقسیم شده است. مثل دو قلم که جدا هستند، ولی سخن ما یکی است. هر دو زبان به یک موضوع اشاره دارند.
هوش مصنوعی: در جایی که محبوبی زیبا به گل رفته است، من با خوردن اشکهای خونیام و جاری شدن آب، دردی یکسان را احساس میکنم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.