زان دم تیغ که از آب بقا سیراب است
آب بردار که صحرای فنا بی آب است
پیر کنعان نظر از راه نظر بستن یافت
چشم پوشیدن این طایفه فتح الباب است
طوق زنجیر، گریبان سورست مرا
موی چون تیغ زند بر تن من، سنجاب است
تا رسیده است به آن موی کمر پیچیده است
رشته جان من و موی کمر همتاب است
ذره ای نیست در آفاق که سرگردان نیست
این محیطی است که هر قطره او گرداب است
اشک در دیده شرابی است که در جام جم است
داغ بر سینه چراغی است که در محراب است
فارغ از دردسر منت تعمیرم ساخت
صندل جبهه ویرانه من سیلاب است
حیف و صد حیف که از آب مروت خالی است
این همه کاسه زرین که بر این دولاب است
خواب و بیداری آگاه دلان نیست به چشم
شب این طایفه روزی است که دل در خواب است
تا گرفته است ز لب مهر خموشی صائب
گوش این نغمه شناسان، صدف سیماب است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر تجربههای عمیق زندگی و تأمل در مسائلی مانند وجود، عشق و مرگ است. شاعر به تصایر نمادین اشاره میکند و از آب بقا به عنوان منبع حیات یاد میکند، در حالی که زندگی در دنیا را فانی و بیثبات توصیف میکند. او همچنین به زیباییهای انسانی و پیوندهای عاطفی اشاره میکند، مانند موی محبوب که جان او را در بند خود دارد. شعر به نوعی دغدغهها و تناقضات وجودی را بازتاب میدهد و بر روحیه جستجوگر انسان و تلاش او برای درک حقیقت تأکید میکند. در نهایت، شاعر به تفاوت میان خواب و بیداری و درک عمیق زندگی اشاره میکند.
هوش مصنوعی: از لحظهای که تیغ مرگ از آب جاودانی سیراب است، آب بردار زیرا صحرای فنا بیآب و تشنه است.
هوش مصنوعی: پیر کنعان با توجه و خیره شدن به امور، توانسته است به درک عمیقی برسد. در واقع، از این موضوع میتوان نتیجه گرفت که دوری از نگاههای سطحی و توجه به عمق مسائل، راهی برای دستیابی به موفقیت و فهم بهتر از زندگی است.
هوش مصنوعی: زنجیر و طوقی که بر گردن دارم، مانند گریبان مرا به سختی میفشارد. موی من مثل تیغی بر روی تنم احساس میشود، و این نوعی تضاد و سختی را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: تا آنجا که به موی کمرش رسیده، حقیقتاً رشته جان من به موی کمر او پیوند خورده است.
هوش مصنوعی: هیچ ذرهای در عالم وجود ندارد که گم شده و در سردرگمی نباشد؛ اینجا محیطی است که هر یک از قطرهها همچون گردابی میچرخند و درگیر ماجراها هستند.
هوش مصنوعی: چشمان پر از اشک مانند شرابی هستند که در جامی شفاف قرار دارد و این اشک، حسرت و درد را بر قلبی مینهد که در مکانی مقدس و نورانی وجود دارد.
هوش مصنوعی: من از مشکلات و دردسرها دور شدهام. در حالی که در حال مرمت و تعمیر صندلهای کهنهام هستم، به نوعی دلالت به ویرانی و مشکلاتی دارم که مثل سیلاب به من حملهور میشود.
هوش مصنوعی: چه ناراحت کننده است که این همه کاسه زرین که روی این چرخ قرار دارد، از ویژگی بزرگمردی و مهربانی تهی است.
هوش مصنوعی: بیدار بودن و خوابیدن برای دلهای آگاه معنا ندارد، زیرا در دل این گروه، شب همان روزی است که خوابیدهاند.
هوش مصنوعی: خموشی عشق، از لبان یار به اندازهای تاثیرگذار است که حتی گوش نغمهسرایان را نیز گرفته است، گویی که این سکوت مانند صدفی پر از نقره است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چشم سر مست تو چون بخت من اندر خواب است
دهن تنگ تو چون کام جهان نایاب است
وادی عشق که جز تشنه در او نایاب است
ریگش از خون دل تشنه لبان سیراب است
خواب مرگ است در آن وادی و بیدار دلی
شده در سایه هر خاربنش در خواب است
سربنه یا سر خود گیر که این وادی را
[...]
پیش ارباب خرد رسم تکلف باب است
در خرابات مغان ترک ادب آداب است
عاشق صادق و پروای ملامت، هیهات
صبح در سینه خود چاک زدن بی تاب است
هر که گیرد ز جهان گوشه عزلت طاق است
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.