سر به جیبِ خویش دزدیدم، کلاهی شد مرا
جمع کردم پای در دامن، پناهی شد مرا
در گذارِ سیل بودم، داشتم تا خانهای
از گِرانان، تُرکخانومان پناهی شد مرا
دستگاهِ عیش بر من خوابِ راحت تلخ داشت
چون سبو کوتاهدستی تکیهگاهی شد مرا
غیرِ حق کردم فرامش هر چه در دل داشتم
طاقِ نسیان از دو عالم قبلهگاهی شد مرا
شورِ دریای جهان وقتِ مرا شوریده داشت
از خطر کامِ نهنگ آرامگاهی شد مرا
بیندامت برنیامد یک نفس از سینهام
زندگی چون صبح، صرفِ مدِّ آهی شد مرا
هیچ کس را از عزیزان دل به حالِ من نسوخت
همچو یوسف پاکدامانی گناهی شد مرا
تا به چشمِ نورِ وحدت سرمهٔ بینش کشید
هر سرِ خاری به مقصد شاهراهی شد مرا
تا گشودم دیدهٔ انصاف، هر داغِ پلنگ
در نظر چشمِ غزالِ خوشنگاهی شد مرا
تا نظر بر خامهٔ نقاش افکندم ز نقش
هر کجی از راستبینی کجکلاهی شد مرا
خامشی از کردههای بد به فریادم رسید
بی زبانیها زبانِ عذرخواهی شد مرا
تا به خطِ عنبرین شد دیدهٔ من آشنا
زلفِ در مدِّ نظر مارِ سیاهی شد مرا
صائب از مکرِ جهانِ بیوفا غافل شدم
دامنِ رهزن ز غفلت خوابگاهی شد مرا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از تجربیات و احساسات خود در راستای جستجوی آرامش و پناه صحبت میکند. او از زندگی پرهزینه و دشواریها یاد میکند که باعث تلخی خواب و عیش او شده است. با استفاده از نمادها و تصاویری از طبیعت و روابط انسانی، شاعر به تنهایی و دوری از عزیزان اشاره میکند و احساس ندامت و غفلت را از دست دادن خویشتن بیان میکند. در نهایت، او به نگاهی عمیقتر درباره زندگی و حقیقت میرسد و سعی دارد از اشتباهات گذشتۀ خود درسی بگیرد.
هوش مصنوعی: من به آرامی و با احتیاط به درون قفسه خود نگاه کردم و چیزی ارزشمند پیدا کردم. در این لحظه توانستم با تکیه بر آن، خود را از مشکلات دور نگهدارم و امنیتی برای خودم ایجاد کنم.
هوش مصنوعی: در میان طوفان و سیل قرار داشتم، و در جستجوی پناهگاهی بودم که به خانهای از انسانهای ارزشمند و محترم رسیدم. این مکان برای من مأمنی شد.
هوش مصنوعی: زندگی برای من خواب راحتی نداشت و لذتهایم تلخ بودند، مانند اینکه وقتی سبو کوتاه باشد، بهسختی میتوان به آن تکیه کرد و آرامش پیدا کرد.
هوش مصنوعی: من به جز حق، هر آنچه را در دل داشتم فراموش کردم و از میان این دو جهان، یاد خدا برای من مانند قبلهای شد.
هوش مصنوعی: در این بیت، گوینده به حالتی از پریشانی و التهاب اشاره دارد که در دریای وسیع دنیا تجربه میکند. این شور و هیجان، او را از خطرات بزرگ مانند نهنگ دور میکند و در عوض، به آرامش و سکون دست مییابد. به نوعی، بحرانی که در ابتدا ترسناک به نظر میرسد، به نقطهای تبدیل میشود که او را به آرامش میرساند.
هوش مصنوعی: بدون پشیمانی، هیچ نفسی از سینهام خارج نشد و زندگیام مانند صبح، فقط در خرج کردن یک آه سپری شد.
هوش مصنوعی: هیچ کس به حال من نگریست و ملاحظه نکرد، مانند یوسف که به خاطر پاکدامنیاش بیدلیل به گناه متهم شد.
هوش مصنوعی: زمانی که به نور یکدلی و دانایی نگریستم، هر کجای وجودم تبدیل به راهی روشن و مستقیم به سوی هدفم شد.
هوش مصنوعی: وقتی با دیدگاه منصفانه نگاه کردم، هر زخم و علامت پلنگ برای من مانند زیبایی و جذابیت چشم غزال ای شد که توجهام را جلب کرد.
هوش مصنوعی: وقتی که به تصویر هنرمند نگاه کردم، متوجه شدم که هر عیبی که در آن دیدم، ناشی از دیدگاه نادرست من بود و باعث شد که دچار اشتباه شوم.
هوش مصنوعی: سکوت من به خاطر کارهای نادرست، به فریادم رسید و حالا بیزبانیام خود به خود به زبانی برای عذرخواهی تبدیل شده است.
هوش مصنوعی: چشم من به زیبایی خطی مانند عنبر آشنا شد، و زلفی که در دیدگانم بود، مانند ماری سیاه به نظرم رسید.
هوش مصنوعی: من از فریب و نیرنگ این دنیای بیوفا غافل شدم و به همین دلیل، به دام گستردهشده برایم افتادم و در خواب غفلت فرورفتهام.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.