تا دل آزاده برگ عیش در دامن نداشت
رعشه باد خزان، دستی بر این گلشن نداشت
خار صحرا زیر پایش بستر سنجاب بود
در بساط خویش تا مجنون ما سوزن نداشت
در غریبی از لباس سلطنت شد کامیاب
در وطن هر کس چو ماه مصر پیراهن نداشت
خاکساری ها به فریاد غبار ما رسید
ورنه دست کوته ما بخت آن دامن نداشت
می دهد کیفیت می، جلوه خون حلال
از سر خاک شهیدان سر گران رفتن نداشت
حسن بیباک تو مغرورست، ورنه هیچگاه
پرتو خورشید ننگ از دیده روزن نداشت
روح را داغ عزیزان نعل در آتش نهاد
ورنه تا صد سال آهنگ سفر از تن نداشت
بود بی می مست دل دایم درون سینه ام
گوهر شب تاب هرگز حاجت روغن نداشت
چهره عیب نهان خویش را صائب ندید
هر که از زانوی خود آیینه روشن نداشت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این غزل، شاعر به تداوم غم و رنج در زندگی اشاره میکند و به بینهایت بودن مشکلات و نداشتن امکانات لازم برای شادی میپردازد. او به ناکامیها و سختیهای زندگی در وطن و دوری از عزیزان اشاره میکند و نشان میدهد که بسیاری از افراد حتی از ابتداییترین نعمتها هم محروم هستند. همچنین، شاعر به نقش تقدیر و بخت در زندگی اشاره میکند و بیان میکند که بسیاری از مشکلات ناشی از بیخبر بودن افراد از عیوب خود است. در کل، شعر به وضوح بیانگر حسرتها و چالشهای زندگی و ناتوانی در تغییر وضعیت موجود است.
هوش مصنوعی: تا زمانی که دل آزاد نباشد و از لذتها بهرهمند نشود، حتی وزش خنک باد پاییزی هم نمیتواند تاثیری بر این باغ بگذارد و هیچکس نمیتواند از زیبایی آن بهرهمند شود.
هوش مصنوعی: خارهای بیابان زیر پاهای او به قدری نرم و راحت بود که سنجاب بر روی آن میخوابید. اما در زندگی خودش هیچ چیز به اندازهای ارزشمند نداشت که مجنون حتی سوزنی در اختیار داشته باشد.
هوش مصنوعی: در دوران غربت، شخصی با پوشیدن لباس سلطنت به موفقیت دست یافت، اما در وطن خود، هیچکس مانند او از زیبایی و جذابیت برخوردار نبود.
هوش مصنوعی: ما در شرایطی قرار داریم که مشکلات و چالشها به کمک ما آمدهاند، وگرنه با دستهای کوتاهمان نمیتوانستیم به موفقیت و نعمت دست یابیم.
هوش مصنوعی: شراب دلنشین خود را به ما مینمایاند، در حالی که خون پاک شهدای گرانقدر همیشه یادآور فداکاری و بزرگواری آنان است و هیچگاه از خاطر نمیرود.
هوش مصنوعی: زیبایی تو باعث غرور توست، وگرنه هیچ وقت نور خورشید نتوانسته است که لکه ننگی بر چشمان روزنه بیفکند.
هوش مصنوعی: روح انسان به خاطر غم و دلتنگی از دست دادن عزیزانش در آتش درد و رنج سوخت و ناراحتی داشت وگرنه تا صد سال هم تمایلی به ترک دنیا و سفر نداشت.
هوش مصنوعی: در دلم همواره شوق و عشق فراوانی وجود دارد که مانند گوهری درخشان درونم میدرخشد و هیچ وقت نیاز به چیزی اضافی برای روشنایی ندارد.
هوش مصنوعی: هر کسی که نتواند عیبهای خود را ببیند و تنها به نقصهای دیگران توجه کند، در واقع نمیتواند حقیقت خود را بشناسد. برای دیدن واقعیت، نیاز به انگیزه و دقت در خودشناسی است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاصلی غیر از تهیدستی دل روشن نداشت
شمع با آن منزلت هرگز دو پیراهن نداشت
چشم ما را حسرت پرواز در دل شد گره
بس که امید پر کاهی ازین خرمن نداشت
هر قدر پایم به سنگ آمد درین ظلمت سرا
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.