تا دل از یاد تو می در ساغر اندیشه داشت
هر حبابی را که می دیدم پری در شیشه داشت
چون نگردد صولت عشق از جنون من زیاد؟
در کدامین عهد شیری این چنین در بیشه داشت؟
تلخ اگر باشد حدیث من، مرا معذور دار
ریخت بر من آسمان زهری که در ته شیشه داشت
من که دارم سنگ بردارد ز پیش راه من؟
یار غاری کوهکن همراه خود چون تیشه داشت
صائب اکنون پیش موری می گذارم پشت دست
من که شیر آسمان از صولتم اندیشه داشت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از عشق و یاد محبوب صحبت میکند. او از حبابهایی میگوید که در آنها نشانهای از معشوقهاش را میبیند و به جنون ناشی از عشقش اشاره میکند. او همچنین به حدیث تلخ خود اعتراف میکند و از باران زهرآگینی که بر او فرو میریزد، سخن میگوید. شاعر احساس میکند که باید از موانع بر بیفتد و به محبت خود ادامه دهد، مانند کوهکن که با تیشهاش به کار میپردازد. در نهایت، به قدرت و عظمت عشقش اشاره میکند که او را به چالش میکشد.
هوش مصنوعی: تا زمانی که یاد تو در ذهنم بود، هر حبابی که میدیدم، برایم یادآور یک پری در شیشه بود.
هوش مصنوعی: چرا عشق من اینقدر شدید و دیوانهوار شده است؟ در کدام زمان یا دوره، اینگونه قدرت و شدت عشق را میتوان به وضوح مشاهده کرد؟
هوش مصنوعی: اگر داستان من تلخ و ناگوار است، مرا ببخش؛ زیرا بخت بدی بر من نازل شده که همچون زهر در ته شیشه نشسته است.
هوش مصنوعی: من چه کسی را دارم که سنگها را از سر راهم کنار بزند؟ یاری که در غار کوه زندگی میکند و تیشهاش را همیشه با خود دارد.
هوش مصنوعی: اکنون من در برابر موری، دستم را به پشت میبرم تا نشان دهم که قدرت من به حدی است که شیر آسمان (قوت و قدرت) به من فکر کرده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سبزه ما کی ز برق خرمنی اندیشه داشت
گر دمید از آب حیوان آتشی در ریشه داشت
در شکست توبه کار عشرت ما شد درست
آسمان ما را گرفتار طلسم شیشه داشت
کوهکن در زیر بار ننگ مزدوری نبود
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.