گنجور

 
صائب تبریزی

یک سر مو راستی در طاق ابروی تو نیست

رحم در سر کار مژگان بلاجوی تو نیست

می دهی صد وعده و فی الحال بر هم می زنی

این اداها لایق چشم سخنگوی تو نیست

بی سبب از شاهراه وعده بیرون می روی

این روش زیبنده بالای دلجوی تو نیست

از کنار شمع می آری برون پروانه را

شعله آتش حریف تندی خوی تو نیست

پر مرنجانم که رو در کافرستان می نهم

حلقه زنار کم از حلقه موی تو نیست

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
کمال خجندی

در گلستانها تماشائی به از روی تو نیست

در بهشت عدن جائی خوشتر از کوی تو نیست

بامدادان از پشیمانی بماند در خمار

هر که امروزش چو نرگس مستی از بوی تو نیست

همچو اشک زاهدان خواهند زد بر روی او

[...]

طغرل احراری

حاجت من در دو عالم جز گل روی تو نیست

روضه رضوان من غیر از سر کوی تو نیست!

از طواف کعبه و دیر و حرم ما را چه حظ؟!

مسجد و محراب من غیر از سر کوی تو نیست!

یک دمی آسوده نبود این دل مجروح من

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه