آفت دولت به ابنای زمان معلوم نیست
لقمه چون افتاد فربه استخوان معلوم نیست
از خدنگ عشق چون تیر جگر دوز قضا
از لطافت هیچ جز گرد از نشان معلوم نیست
هر کجا آزادگی باشد، نباشد انقلاب
در بساط سرو آثار خزان معلوم نیست
بوسه می خواهد که راه آشنایی وا کند
بر نفس هر چند راه آن دهان معلوم نیست
از شتاب عمر دارد بی خبر غفلت ترا
از هجوم سبزه این آب روان معلوم نیست
تا ز خود بیرون نیایی خویش را نتوان شناخت
عیب تیر کج در آغوش کمان معلوم نیست
می شوی وقت رحیل از غفلت خود باخبر
در حضر سنگینی خواب گران معلوم نیست
طفل داند دایه را حور و بهشت و جوی شیر
زشتی زال جهان بر ناقصان معلوم نیست
بیشتر پاس ادب دارند شرم آلودگان
در گلستانی که آنجا باغبان معلوم نیست
در رگ کان تا بود یاقوت، خون مرده ای است
در خموشی جوهر تیغ زبان معلوم نیست
مشکل است از جستجو آزادگان را یافتن
از سبکباری پی این کاروان معلوم نیست
در غریبی می نماید فکر صائب خویش را
نکهت گل تا بود در گلستان معلوم نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر ناپایداری و عدم شناخت دقیق در زندگی است. شاعر به عدم قطعیتها و ابهاماتی که در شرایط مختلف وجود دارد، اشاره میکند. او به عدم آگاهی از عواقب رفتارها و تصمیمات و همچنین ناتوانی در شناخت خود پرداخته و تأکید میکند که در دنیای پر از تغییر، شناخت آزادگان و حقیقتها دشوار است. همچنین، زیباییها و زشتیهای زندگی به نسبت درک ما از آنها وابستهاند و در نهایت همه چیز در پردهای از ابهام و عدم قطعیت قرار دارد.
هوش مصنوعی: دولت و ثروت هرگز برای نسلهای آینده قابل پیشبینی نیست؛ چون وقتی چیزی به دست میآید، مشخص نیست که چه تأثیری بر رشد و پیشرفت خواهد داشت.
هوش مصنوعی: محبت مانند تیری است که از دست سرنوشت به سمت دل میزند و از شدت لطافت آن، فقط نشانهای از آن باقی میماند که تنها به صورت گرد و غبار قابل مشاهده است.
هوش مصنوعی: هر جا که آزادگی و آزادمنشی وجود داشته باشد، نشانههای ناامیدی و بحران مشخص نیست و درختان سرسبز، نمایان هستند.
هوش مصنوعی: بوسهای میطلبد که بتواند دروازهای برای آشنایی باز کند بر روح و جان، هرچند که مسیر این آشنایی از طریق آن دهان به روشنی مشخص نیست.
هوش مصنوعی: عمر انسان به سرعت در حال گذر است و ما در پی زندگی روزمره، غافل از این گذر زمان هستیم. نشانهای از جریان زندگی مانند سبزه و آب روان، این وضعیت را نشان میدهد که ما درک درستی از همین حرکت و تغییرات نداریم.
هوش مصنوعی: برای اینکه خودت را بشناسی و عیبهایت را بفهمی، باید از خودت فاصله بگیری. همانطور که از تیر کجی که در آغوش کمان است، نمیتوان عیبش را دید.
هوش مصنوعی: زمانی که آماده سفر میشوی، از غفلت و بیخبری خود آگاه میشوی. اما در حالت بیداری، سنگینی خواب سنگین نامشخص است.
هوش مصنوعی: کودک به خوبی میداند که دایهاش چه نعماتی دارد و از زیباییهای بهشت و لبن شیری که میدهد آگاه است، اما زشتیهای دنیا برای کسانی که کامل نیستند، مشخص نیست.
هوش مصنوعی: افراد شرمنده و خجالتزده بیشتر تلاش میکنند تا آداب را رعایت کنند در جایی که باغبان مشخص نیست و همه آزادانه در حال رفت و آمد هستند.
هوش مصنوعی: تا زمانی که در رگهای زمین سنگ یاقوت وجود دارد، خون مردهای در سکوت است، و جوهر تیغ زبان به روشنی مشخص نیست.
هوش مصنوعی: یافتن آزادگان و افراد مستقل در میان مشکلات و مصائب زندگی کار دشواری است و به راحتی نمیتوان آنها را از جمعهای سطحی و بیمحتوا شناسایی کرد.
هوش مصنوعی: در دوران تنهایی، به یاد میآورم که افکار من چقدر شبیه عطر گل است، اما وقتی در باغ گلها نیستم، متوجه نمیشوم که چقدر ارزشمند است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هیچ اثر از پختگی ها با زبان معلوم نیست
این ثمر را بسکه خام است استخوان معلوم نیست
از دلایل راه حق چون رشتهٔ گوهر گم است
جادهٔ این ره ز بس سنگ نشان معلوم نیست
اهل حق را خصمی گردون نباشد در نظر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.