حسن بی پروا ز شور عندلیبان فارغ است
غنچه این باغ، دل خوردن نمی داند که چیست
ریخت خون کوهکن را تیشه از دهشت به خاک
شیرخوار آداب می خوردن نمی داند که چیست
ناقصان آسوده اند از غم که ماه ناتمام
تا نگردد بدر، دل خوردن نمی داند که چیست
این جواب آن که می گوید نظیری در غزل
هر که دل را باخت دل بردن نمی داند که چیست
داغ عمر رفته افسردن نمی داند که چیست
آتش این کاروان مردن نمی داند که چیست
شعله را اشک کباب از سوختن مانع نشد
آتش سوزان نمک خوردن نمی داند که چیست
خار نتواند گرفتن دامن ریگ روان
رهنورد شوق، افسردن نمی داند که چیست
اهل صورت از خزان بی دماغی فارغند
غنچه تصویر، پژمردن نمی داند که چیست
گشت ذوق وعده سد راه جست و جو مرا
دست و پا گم کرده، پی بردن نمی داند که چیست
کشته تیغ شهادت در دو عالم زنده است
محو آب زندگی، مردن نمی داند که چیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به وصف حالاتی میپردازد که افراد در زندگی و عشق تجربه میکنند. شاعر با استفاده از استعارهها و تصاویر زیبا، به ناتوانی انسانها در درک عمیق احساسات و دشواریهای زندگی اشاره میکند. او میگوید که برخی افراد معنای عشق و دل باختن را نمیفهمند و در مقابل دردها و رنجهای زندگی بیخبرند. همچنین، تأکید میکند که کسی که از عمر خود افسرده است، نمیتواند معنای این غم را درک کند و زندگی را صرفاً به شکل ظاهری مشاهده میکند. در نهایت، شاعر اشاره میکند که حتی در سختیها و مرگ نیز زندگی و شوق وجود دارد که قابل درک نیست.
هوش مصنوعی: زیبایی بیپروا از شور و هیاهوی پرندگان بیخبر است. غنچهی این باغ هم نمیداند که دلش چیست و چه احساسی دارد.
هوش مصنوعی: خون کوهکن به خاطر ترس و وحشتش به زمین ریخته میشود و بچهای که هنوز نمیداند آداب خوردن چیست، در حال تماشا است.
هوش مصنوعی: افراد ناقص و ناتمام، آسوده خاطر هستند از غم و اندیشه، چون مانند ماه کامل نمیدانند که احساس دلشکستگی چه معنایی دارد. آنها تا زمانی که به کمال نرسند، از نگرانی و غم دورند.
هوش مصنوعی: این مصرع میگوید که کسی که دل را به کسی یا چیزی میسپارد، نباید انتظار داشته باشد که دیگران نیز همان احساس را داشته باشند یا بتوانند عشق و محبت را به خوبی درک کنند. در واقع، این فرد خود را در حالتی vulnerable (آسیبپذیر) قرار میدهد و این نشان میدهد که عشق و دل باختن ویژگیهای خاصی دارد که برای همه قابل فهم نیست.
هوش مصنوعی: درد و غم از دست رفتن عمر را هیچکس نمیداند که چیست، و آتش دلشکستگی ناشی از مرگ نیز برای کسی قابل درک نیست.
هوش مصنوعی: اشکهای کباب نتوانستند جلوی شعله را بگیرند، زیرا آتش نمیداند نمک چیست و همچنان میسوزاند.
هوش مصنوعی: خاری نمیتواند دامن ریگهای روان را بگیرد، چون کسی که با رغبت و اشتیاق قدم برمیدارد، نمیداند که چطور باید متوقف شود.
هوش مصنوعی: افراد سطحی و ظاهری از بیاحساسی و خشکی خزان بیخبرند، غنچهای که هنوز باز نشده، نمیداند پژمردن چه معنایی دارد.
هوش مصنوعی: احساس شوق و امیدی که به من وعده داده شده، موجب شده که در مسیر جست و جو به سردرگمی بیفتم و نتوانم بفهمم در پی چه چیزی هستم.
هوش مصنوعی: کسی که در راه حق و حقیقت جان خود را فدای آرمانهایش کرده، در دو جهان همچنان زنده به نظر میرسد. او به قدری از زندگی و معنای آن غرق شده که حتی نمیداند مرگ چگونه است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
داغ دل در عشق افسردن نمیداند که چیست
لاله این باغ پژمردن نمیداند که چیست
خنده بر حالم مزن کاین گریه هرکس را گرفت
دامن از خون دل افشردن نمیداند که چیست
عشق از یک تاختن به نگاه دل تاراج کرد
[...]
داغ عمر رفته افسردن نمیداند که چیست
آتش این کاروان، مردن نمیداند که چیست
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.