گرچه جا در دیده آن نورِ نظر دارد مرا
شوقِ چون خورشیدِ تابان دربدر دارد مرا
نیست از کوتاهیِ پرواز برجا ماندنم
تنگنای آسمان بی بال و پر دارد مرا
بس که دارم انفعال از بیوجودیهای خویش
آب گردم چون کسی از خاک بردارد مرا
نیست از بیجوهری پوشیده حالیهای من
آسمان چون تیغ در زیرِ سپر دارد مرا
گوهرِ شهوارم اما زیرِ پا افتادهام
دستِ خود بوسد کسی کز خاک بردارد مرا
بوی پیراهن نمیسازد به پای کاروان
گرمرفتاری خجل از همسفر دارد مرا
خارم اما برنمیدارد زبونی غیرتم
وای بر آن کس که خواهد بی سپر دارد مرا
میکِشد از دوربینی انتظارِ سنگلاخ
گر به روی دست، چرخِِ کاسهگر دارد مرا
چون لبِ پیمانه میجوشد به هر تردامنی
آن لبِ میگون که دندان بر جگر دارد مرا
آسمان صائب یکی از بیسروپایانِ اوست
گردشِ چشمی که از خود بی خبر دارد مرا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر حسرت و اشتیاق شاعر به نور و روشنایی است. او در جستجوی بال و پر برای پرواز از تنگنای آسمان و محدودیتهایش است. احساس بیوجودی و انفعالی که از ناکامیهایش در زندگی تجربه میکند، او را به سمت اضمحلال میکشاند. شاعر خود را همچون مرواریدی میبیند که زیر پا افتاده و بیقدرت است. در عین حال، او به غرور و غیرت خود اشاره میکند که اجازه نمیدهد زبونیاش بر او غلبه کند. در کل، شعر لحظاتی از ناامیدی، درد، و آرزوی رهایی را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: هرچند در نظر او جایگاهی دارم، اما شوقی در دل من میتپد که همچون خورشید درخشان، مرا بیتاب کرده است.
هوش مصنوعی: به خاطر محدودیتهای موجود، نمیتوانم به خواستهات پاسخ دهم. اما میتوانم بگویم که این متن اشاره به احساس محدودیت و ناتوانی در پرواز دارد و به نوعی حس درماندگی در برابر شرایطی که مانع پیشرفت و اوجگیری میشود را بیان میکند.
هوش مصنوعی: چنان دچار ناتوانی و ناامیدیام از وجود بیفایدهام که انگار در حال آب شدن هستم، مثل این که کسی من را از خاک بردارد.
هوش مصنوعی: حالات درونی من به وضوح نمایان است، مانند این که آسمان بر روی سپر، تیزی دارد و میتواند حقیقت مرا آشکار کند.
هوش مصنوعی: من گنجی از خواستهها و آرزوهایم، ولی زیر پا افتادهام. کاش کسی پیدا شود که مرا از این خاک بلند کند و به دستانش ببوسد.
هوش مصنوعی: عطر پیراهن من، نمیتواند به سفر و جلوههای کاروان کمک کند. احساس عرق و شرم از همسفران، بر من چیره شده است.
هوش مصنوعی: من خار و خسی هستم، اما به خاطر شجاعتم هرگز به ذلت پذیرش تن نمیدهم. وای به آن کسی که بداند چطور بدون دفاع به من نزدیک شود.
هوش مصنوعی: از دوربینِ انتظار، به تصویرِ سختیها و چالشها نگاه میکنم، و اگر چرخ زندگی به خوبی بچرخد، میتوانم بر دشواریها غلبه کنم.
هوش مصنوعی: زمانی که شراب در پیمانه به جوش میآید، هر کسی که در کنارش است، آن لحظه را احساس میکند. این شراب خوشرنگ و خوشبو، برای من حالتی ایجاد میکند که گویی دندانهایم بر روی جگرم فشار میآورند.
هوش مصنوعی: آسمان، نمایانگر حالتی بیوزن و بیقرار است که چشمانش به دور و بر میگردد، در حالی که من از خودم غافل و بیخبر ماندهام.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
عشق حیران بتان سیمبر دارد مرا
چون بت از حالی که دارم بی خبر دارد مرا
مردم چشم تو دارد فکر صد آزار دل
هر چه بر دل می رساند در نظر دارد مرا
نیست از مهر این که خونم را نمی ریزد فلک
[...]
تا نگاه دلفریبش در نظر دارد مرا
ز آرزوی هر دو عالم بیخبر دارد مرا
گاه در اوج ترقی گاه در عین زوال
ذرهپرور مهر رویش در نظر دارد مرا
من نمیدانم چه بد کردم که بخت واژگون
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.