گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
صائب تبریزی

عشق خونگرم از محبت کرده ایجاد مرا

آهوان از چشم نگذارند صیاد مرا

گر‌چه من چون غنچه دارم مُهر خاموشی به لب

نَکهتِ گل می‌کند تفسیر، فریاد مرا

کارها را کارفرما آب و رنگی می‌دهد

ور‌نه جوی شیر زنّاری است فرهاد مرا

صیدِ لاغر‌دام با خود دارد از پهلوی خویش

حاجتِ دام و کمندی نیست صیاد مرا

قطره‌ای هم در سوادِ دیده‌اش می‌بود کاش

اینقدر آبی که در تیغ است جلاد مرا

صبرِ من در بی قراری‌ها قیامت می‌کند

ورنه می‌گیرد ازو خط، عاقبت داد مرا

از ادب صائب خموشم، ورنه در هر وادیی

رتبهٔ شاگردی من نیست استاد مرا

 
 
 
غزل شمارهٔ ۱۲۰ به خوانش عندلیب
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
جویای تبریزی

برده سیر آهنگی امشب بر فلک داد مرا

دل شکستن داده پهلو تند فریاد مرا

چون شرر هر ذرهٔ او بال بیتابی زند

کوه قاف ار بشنود نام پریزاد مرا

صید دلها می کند هردم به رنگ تازه ای

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه