سینه تنگی دو عالم درد و غم می داشته است؟
نیم جانی این قدر ظرف ستم می داشته است؟
عالمی را کرد بیخود آن دو لعل آبدار
باده ممزوج، چندین نشأه هم می داشته است؟
دل به هر عضوی ز جانان نسبتی دارد جدا
یک برهمن در نظر چندین صنم می داشته است؟
از تغافل کشت مژگان گرانخوابش مرا
تیغ لنگردار، چندین پاس دم می داشته است؟
نیست ممکن چشم ازان کنج دهن برداشتن
گوشه های دلنشین ملک عدم می داشته است؟
خال رخسارش به هیچ و پوچ از من دل گرفت
در ترازو هم قیامت سنگ کم می داشته است؟
تلخ شد بر من جهان از فکر آن شیرین دهان
شادی نادیده در پی نیز غم می داشته است؟
حیرت نظاره اش در هیچ دل نگذاشت تاب
این قدر موی میان هم پیچ و خم می داشته است؟
گرچه با انگشت پا نتوان گره را باز کرد
عقده روزی گشایش در قدم می داشته است؟
برنمی دارد سر از دنبال چشم یار، دل
در کمین صیاد هم صید حرم می داشته است؟
صائب از زخم زبان بر روی من گلها شکفت
مشت خاری در بغل باغ ارم می داشته است؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان درد و غم شاعر میپردازد که از عشق و جدایی ناشی شده است. شاعر احساس میکند که سینهاش از درد و رنج پر است و به رغم ناتوانیاش، عشق همچنان در دلش وجود دارد. او توصیف میکند که چگونه زیبایی معشوق باعث بیخبری و حیرتی عمیق در او شده است. دلش به هر عضوی از بدنش نسبت به معشوق وابسته است و این وابستگی باعث ایجاد عذاب در او شده است. شاعر همچنین به تلخیهای جهانی که از فکر عشق شیرین دور شده، اشاره میکند و تأکید میکند که حتی در میانهی درد، امیدی برای گشایش وجود دارد. در نهایت، او از زخم زبانها و مشکلاتی که عشق برایش به همراه داشته، سخن میگوید. در مجموع، این شعر تصویری عمیق و پیچیده از عشق و رنجهای آن ارائه میدهد.
هوش مصنوعی: آیا قلب تو که از درد و غم دنیا پر شده، اینقدر ظرفیت داشت که تحمل کند؟ نصف جان تو هم برای این فشارها و ظلمها کافی نبود؟
هوش مصنوعی: شخصی به خاطر زیبایی و درخشندگی دو لعل آبدار و دلپذیر، به شدت از خود بیخود شده است؛ چقدر این زیبایی و جذابیت میتواند موجب ایجاد حالتهای شگفتانگیز و سرخوشی در او شده باشد؟
هوش مصنوعی: دل هر بخشی از محبوب را به خود نسبت میدهد و جدای از آن نمیتواند باشد. در نظر یک برهمن (زاهد)، بسیاری از بتها وجود دارند.
هوش مصنوعی: چشمان سنگین خواب او با بیتوجهیاش مرا آسیب زده و به من درد سر داده است، او بیخبر از من، بارها و بارها از خود غافل شده است.
هوش مصنوعی: آیا ممکن است چشمت را از آن گوشه دهان برداری که زیباییهای دلنشینی در دنیای عدم وجود دارد؟
هوش مصنوعی: چهره زیبای او به قدری خاص و ارزشمند است که من را از تمام چیزهای بیارزش دلگیر کرده، انگار حتی در قیامت هم وزن سنگی در مقایسه با زیبایی و ارزش او کم بوده است.
هوش مصنوعی: دنیا برای من به خاطر اندیشیدن به آن لبهای شیرین تلخ شده است. آیا شادیای که به دنبال آن هستم، در کنار غمهایی که در دل داشتهام، وجود داشته است؟
هوش مصنوعی: نگاه حیرتانگیز او هیچکس را قادر به تحمل نکرد و آیا ممکن است این همه پیچوخم مو در میان داشته باشد؟
هوش مصنوعی: اگرچه ممکن است با انگشت پا نتوانیم گرهای را باز کنیم، اما همواره امیدی برای گشایش و رفع مشکل در راه داریم.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که شخص عاشق به خاطر محبت و توجهی که به محبوب خود دارد، هیچگاه از او غافل نمیشود. دل او نه تنها در تلاش برای دیدن چهره محبوب است، بلکه همزمان درگیر جذابیتها و خطرات دیگری نیز هست. در واقع، او همواره در معرض خطراتی قرار دارد که ممکن است او را از مسیر عشق دور کند، اما به عشق خود ادامه میدهد.
هوش مصنوعی: زخم زبانها و حرفهای نامناسب باعث شدهاند که من هم مانند گلی از خفا شکوفا شوم. آیا واقعاً دلیلی وجود دارد که در دل این زیبایی، خاری را در باغ ارم پنهان کنم؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.