تاک بالا دست من بیعت به طوبی بسته است
خوشه ام عقد اخوت با ثریا بسته است
در تجرد، رشته واری از تعلق سهل نیست
سد آهن سوزنی در راه عیسی بسته است
جنگ دارد گوشه گیری و بلند آوازگی
تهمت عزلت به خود بیهوده عنقا بسته است
شور محشر صحبت ما را نمی پاشد ز هم
موج می شیرازه جمعیت ما بسته است
نعل حرصش از تردد روز و شب در آتش است
هر که چون خورشید صائب دل به دنیا بسته است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.