بی سؤال احسان به درویشان سخاوت کردن است
لب گشودن رخنه در ناموس همت کردن است
سرکشی بر آتش خشم است دامان صبا
خاکساری خاک در چشم عداوت کردن است
هست اگر درگاه فردوس برین را حلقه ای
قامت چون تیر را خم از عبادت کردن است
با قد خم گشته آسودن درین وحشت سرا
در ته دیوار مایل خواب راحت کردن است
آفتاب عمرش آمد بر لب بام و هنوز
خواجه مغرور سرگرم عمارت کردن است
سر فرو بردن به یاد دوست در جیب کفن
در ته یک پیرهن با یار خلوت کردن است
نفس سرکش را تهیدستی عنانداری کند
از فقیری شکوه کردن کفر نعمت کردن است
گرچه میرنجند صائب از حدیث راست خلق
دشمنی با دوستان ترک نصیحت کردن است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.