گنجور

 
صائب تبریزی

گردش پرگار ما را حلقه مویی بس است

مرکز سرگشتگی ها خال دلجویی بس است

نیست با آیینه روی حرف ما چون طوطیان

باعث گفتار ما چشم سخنگویی بس است

بند آهن بر سبکروحان گرانی می کند

گردن باریک ما را حلقه مویی بس است

سر به صحرا می دهد شوریدگان را ناله ای

یک جهان آهوی وحشت دیده را هویی بس است

مطلب آزادگان دست از دو عالم شستن است

همچو سرو از گلستان ما را لب جویی بس است

 
 
 
سلیم تهرانی

همچو مرغان قفس ما را ز گل بویی بس است

بوسه ای ما تشنگان را از لب جویی بس است

آن گروهی را که رو بر قبله باشد، دیگرند

قبله ی ما بت پرستان طاق ابرویی بس است

حسرت چشم سیاهی کشت در وادی مرا

[...]

اسیر شهرستانی

سرنوشتم چون تمنا چین ابرویی بس است

بازگشتم چون تماشا با گل رویی بس است

در محبت دل به حرف آشنایی بسته ایم

حلقه زنجیر ما دیوانگان هویی بس است

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه