نیستم غمگین که خالی چون کدویم می کنند
کز می گلرنگ صاحب آبرویم می کنند
دست من چون برگ تاک از رعشه ساغر گیر نیست
باده چون مینا دگرها در گلویم می کنند
گرچه می سازم جهانی را زصهبا تردماغ
هر کجا سنگی است در کار سبویم می کنند
می شود بر دیده من عالم روشن سیاه
جای می گر آب حیوان در کدویم می کنند
گرچه بیقدرم، ولی از دیده چون غایب شوم
همچو ماه عید مردم جستجویم می کنند
می کنند از من توقع صد دعای مستجاب
مشت آبی گر کرم بهر وضویم می کنند
کار سوزن می کند با سینه صدچاک من
رشته مریم اگر صرف رفویم می کنند
می کنم شکر بخیلان از کریمان بیشتر
کز ره امساک حفظ آبرویم می کنند
از ره تسلیم چون شکر گوارا می کنم
زهر اگر صائب حریفان در گلویم می کنند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
نیستم غمگین که خالی چون کدویم میکنند
کز می گلرنگ، صاحب آبرویم میکنند
گرچه میسازم جهانی را ز صهبا تر دماغ
هر کجا سنگی است در کار سبویم میکنند
گر چه بیقدرم، ولی از دیده چون غایب شوم
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.