درون گنبد گردون فتنه بار مخسب
به زیر سایه پل، موسم بهار مخسب
فلک ز کاهکشان تیغ بر کف استاده است
به زیر سایه شمشیر آبدار مخسب
فتاده است زمین پیش پای صرصر مرگ
چو گرد بر سر این فرش مستعار مخسب
ز چار طاق عناصر شکست می بارد
میان چار مخالف به اختیار مخسب
درون سینه ماهی نکرد یونس خواب
برون نرفته ازین آبگون حصار مخسب
ز مرگ نسیه چه چون برگ بید می لرزی؟
ز مرگ نقد بیندیش، زینهار مخسب
اگر چه ظلمت شب پرده پوش بی ادبی است
تو بی ادب، ادب خود نگاه دار مخسب
مباد شرطه طوفان درست بنشیند
نبرده رخت ازین ورطه بر کنار مخسب
دو چشم روشن ماهی درون پرده آب
دو شاهدست که در بحر بی کنار مخسب
به چشم دام ز ذوق شکار خواب نرفت
اگر تو یافته ای لذت شکار مخسب
صفای چهره شبنم گل سحرخیزی است
ز یکدگر بگشا چشم اعتبار مخسب
به این امید که سر رشته ای به دست افتد
شود چو سوزن اگر پیکرت نزار مخسب
زمام ناقه لیلی بلال شب دارد
نصیحت من مجنون به یاد دار مخسب
بگیر از ورق لاله نقش بیداری
تو نیز ناخن داغی به دل فشار مخسب
گرفت هاله در آغوش، ماه خود را تنگ
تو هم ز اهل دلی ای تهی کنار مخسب
به سایه علم آه، خویش را برسان
شبی که فردا جنگ است، زینهار مخسب
ز حرف تلخ در اینجا زبان خویش بگز
به خوابگاه لحد در دهان مار مخسب
حلال نیست به بیماردار، خواب گران
ترحمی کن و بهر دل فگار مخسب
بهار عیش هم آغوش غنچه خسبان است
به زیر سایه گل پهن، سبزه وار مخسب
ستاره زنده جاوید شد ز بیداری
تو نیز در دل شب ای سیاهکار مخسب
به شب ز حلقه اهل گناه کن شبگیر
دلی چو آینه داری، به زنگبار مخسب
به جنبش نفس خود ببین و عبرت گیر
رفیق بر سر کوچ است، زینهار مخسب
دم فسرده سرما ز خواب سنگین است
اگر تو سوخته جانی، چو نوبهار مخسب
گل سر سبد عمر، چشم بیدارست
به رغم دیده گلچین روزگار مخسب
رسول گفت که با خواب، مرگ هم پدرست
به اختیار مکن مرگ اختیار مخسب
زمین و آب تو کمتر ز هیچ دهقان نیست
ز تخم اشک تو هم دانه ای بکار مخسب
کمین دزد بود خواب اگر ز اهل دلی
درین کمینگه آشوب، زینهار مخسب
نشان چشمه حیوان به تیرگی دادند
نقاب شب چو فکندند، خضروار مخسب
نبسته لب ز سخن، آرمیدگی مطلب
نکرده رخنه دیوار استوار مخسب
حصار جسم تو از چشم و گوش پر رخنه است
نصیحت دل آگاه گوش دار مخسب
به نیم چشم زدن پر ز آب می گردد
درین سفینه پر رخنه زینهار مخسب
گرفت دامن گل شبنم از سحرخیزی
تو هم شبی رخی از اشک تازه دار مخسب
ترا که دولت بیدار شمع بالین است
چو نقش صورت دیبا به یک قرار مخسب
به ذوق مطرب و می روزها به شب کردی
شبی به ذوق مناجات کردگار مخسب
ز فیض صدق طلب، مور پر برون آورد
تو نیز پای کسالت ز گل برآر مخسب
ترا به گوهر دل کرده اند امانت دار
ز دزد امانت حق را نگاه دار مخسب
اگر ترا به شکر خواب، بخت بفریبد
تو خواب تلخ عدم را به خاطر آر مخسب
برآر یوسف جان را ز چاه تیره تن
تو نور چشم وجودی، درین غبار مخسب
مثلثی است موالید بهر رفتن تو
درین بساط مربع تو خشت وار مخسب
ز نوبهار به رقص است ذره ذره خاک
تو نیز جزو زمینی، درین بهار مخسب
فروغ دولت بیدار، چشم اگر داری
تو هم چو شمع به مژگان اشکبار مخسب
مباد عشق نهد جوز پوچ در بغلت
چو کودکان به سر راه انتظار مخسب
نگاه کن سر تار نفس کجا بندست
نگاه دار سر رشته زینهار مخسب
ز عشق سرو چمن خواب نیست فاخته را
تو هم به سایه آن سرو پایدار مخسب
قدم به دیده خورشید نه مسیحاوار
میان آب و گل جسم چون حمار مخسب
گلیم بخت درین آب می توان شستن
چو مرده در دم صبح سفیدکار مخسب
رسید کوکبه عشق، سر برآر از خاک
چو دانه در جگر خاک در بهار مخسب
اگر نه مهر نهاده است بر دلت غفلت
به پیش دیده بیدار کردگار مخسب
به ذوق رنگ حنا، کودکان نمی خسبند
چه می شود، تو هم از بهر آن نگار مخسب
شده است دخمه دل های مرده مرکز خاک
درین حظیره پر مرده زینهار مخسب
جواب آن غزل مولوی است این صائب
ز عمر، یکشبه کم گیر و زنده دار مخسب
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان هشدارهای شاعر درباره غفلت از زندگی و مرگ میپردازد. او به تفکر در مورد اتفاقات در جهان و زندگی انسان اشاره میکند و به اهمیت هوشیاری و بیداری در برابر چالشها و فتنهها تأکید میکند. شاعر از تصاویر طبیعت و بهار استفاده میکند تا ارتباط میان زندگی، مرگ و فرصتی که در هر لحظه وجود دارد را به تصویر بکشد. او به انسانها توصیه میکند که از خواب غفلت بیدار شوند و قدر لحظات زندگی را بدانند، چرا که عدم آگاهی باعث آسیب به روح و روان میشود. در نهایت، او یادآور میشود که زندگی نباید به سادگی سپری شود و افراد باید مراقب اعمال و افکار خود باشند.
هوش مصنوعی: در فضای زندگی و روزگار خود، آشوب و مشکلات را کنار بگذار. به زیر سایه پل برو و از زیباییهای بهار لذت ببر و غم و غصهها را فراموش کن.
هوش مصنوعی: آسمان به مانند تیرکی تیز در دست ایستاده و تو در زیر سایهی شمشیر تیز و برّندهاش قرار نگیری.
هوش مصنوعی: در اینجا، مرگ مانند وزش تندباد بر روی زمین افتاده و تمامی چیزهایی که میبینیم و به آنها وابستهایم، به سرعت از بین میروند. فرش مستعار نشاندهندهٔ دنیای مادی و زودگذر است که مقداری زیبا و دلنشین به نظر میرسد، اما در حقیقت، نمیتوان بر روی آن تکیه کرد و باید هر لحظه آمادهٔ مواجهه با واقعیت مرگ بود.
هوش مصنوعی: از اختلاف عناصر چهارگانه، شکست و ناپایداری به وجود میآید و در میان چهار نیروی مخالف، بهطور اختیاری به نتیجه میرسد.
هوش مصنوعی: یونس در دل دریا خوابش نبرد و از این آب زلال به بیرون نرفته است.
هوش مصنوعی: چرا از مرگ که هنوز به آن نرسیدهای، به اندازهی برگ بید میلرزی؟ به جای آن دربارهی مرگ حتمی و قطعی فکر کن و مواظب باش که خود را در غفلت قرار ندهی.
هوش مصنوعی: هرچند شب تاریک مانند پردهای است که بیادبی را پنهان میکند، تو همچنان بیادب نباش و احترام خود را حفظ کن.
هوش مصنوعی: مبادا که طوفان به خوبی آرام بگیرد و تو نیز در این وضعیت به گمراهی و هراس بیفتی. از این خطر دور بمان و خود را نجات ده.
هوش مصنوعی: دو چشم درخشان مانند ماهی درون آب، دو گواه هستند که در دریا بیپایان نهان شدهاند.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که به خاطر اشتیاق و هیجان شکار، چشمانم خواب را بر خود حرام کرده و نمیتوانم از لذت شکار دست بکشم، حتی اگر تو تجربهای متفاوت را داشته باشی.
هوش مصنوعی: زیبایی و طراوت چهره شبنم بر روی گل به خاطر حضور سحرخیزان است؛ بنابراین، چشمانت را باز کن و به اعتبار و زیبایی اطراف دقت کن.
هوش مصنوعی: امیدوارم که به سرنخی دست پیدا کنم؛ حتی اگر مانند سوزنی باشم و جسمم ضعیف و بیجان.
هوش مصنوعی: این شعر به یادآوری نکتهای مهم اشاره دارد: لیلی، معشوق مجنون، به شباهت با ناقهاش، که به گمانهزنی و لحظههای غم انگیز اشاره دارد، و نصیحتی که مجنون به او میکند را در ذهن داشته باش. این بیانگر عشق عمیق و عاطفی است که مجنون به لیلی دارد و همچنین یادآور لحظات حساس و دلگیر در زندگی آنهاست.
هوش مصنوعی: از ورق لاله تصویری از بیداریات بگیر، همچنین دلت را با ناخن داغی فشار نده.
هوش مصنوعی: دست در آغوش ماه خود انداخت و او را در آغوش گرفت، اما تو ای بیخبر از حال دل دیگران، نزدیک نشو.
هوش مصنوعی: به زیر سایه علم برو و خود را آماده کن، چون فردا ممکن است جنگ و درگیری پیش بیاید. پس از حالا مراقب باش و غافل نشو.
هوش مصنوعی: از سخنان تلخ و ناگوار در اینجا دوری کن و به خوابگاه ابدیات (قبر) برو، و در آنجا هیچگاه در دهن مار نروید.
هوش مصنوعی: بیمار را نباید بیتوجه گذاشت و باید به او محبت کرد و برای راحتی و آرامش او تلاش نمود.
هوش مصنوعی: بهار زمان شادی و لذت است، مانند غنچهای که خوابیده و در زیر سایه گل گسترده شده است، تو نیز مانند سبزهای نباش که در خواب بمانی.
هوش مصنوعی: ستارهای درخشان و جاویدان به خاطر بیداری و هوشیاری تو در دل شب به وجود آمد، ای کسی که در کارهای ناپسند هستی، خواب را بر خود حرام کن.
هوش مصنوعی: در این شعر، به شخص پیشنهاد میشود که در شب، از حلقه افرادی که مرتکب گناه شدهاند دوری کند و به درون خود بپردازد. اگر دلی خالص و پاک مانند آینه داری، بهتر است از آلودگیها و زشتیها دور شوی و خود را در محیطی مناسب قرار دهی.
هوش مصنوعی: به حرکت نیروی نفس خود توجه کن و از آن عبرت بگیر، دوست من، زیرا در دنیا هر لحظه ممکن است دچار گمراهی شوی، پس مراقب باش که به سمت انحراف نروی.
هوش مصنوعی: اگر هوا سرد و خوابآلوده است، دلیلش این است که زمستان هنوز تمام نشده. اما اگر تو در دل خود عشقی احساس میکنی، از این خواب سنگین بیدار شو و به زندگی پرداخته و همچون بهار، شاداب و سرزنده باش.
هوش مصنوعی: بهترین و ارزشمندترین لحظات عمر به خوبی و مراقبت مشاهده میشوند، حتی اگر روزگار برخی دیگر را انتخاب کرده باشد یا برگزیده باشد.
هوش مصنوعی: پیام این بیت این است که پیامبر هشدار میدهد که خواب و مرگ به یکدیگر نزدیکند و نباید به راحتی به سراغ مرگ رفت. به عبارت دیگر، باید در زندگی خود هوشیار باشیم و مرگ را انتخاب نکنیم.
هوش مصنوعی: زمین و آب تو به اندازهای است که هیچ کشاورزی از آن کم ندارد. از تخم اشکهایت هم دانهای بکار تا نتیجه بگیری.
هوش مصنوعی: اگر اهل دل در مکانی با آرامش و امنیت قرار دارند، باید مراقب باشند که خواب غفلت آنها را فریب ندهد؛ زیرا در این مکان، ممکن است دزدانی lurking در کمین باشند. بنابراین، باید مراقب و هوشیار باشند.
هوش مصنوعی: نشان چشمه حیات به تیرگی پنهان شد و وقتی شب چادر خود را بر افراشت، مانند باغی سرسبز و زنده، پنهان ممان.
هوش مصنوعی: اگر زبان را از بیان حقیقت ببندی، ممکن است به آرامش برسید، اما شکاف و ضعفی در دیوار محکم اندیشههایت ایجاد میشود.
هوش مصنوعی: بدن تو پر از آسیبپذیریهاست و باید به نصیحت قلب آگاه گوش بدهی و از غفلت پرهیز کنی.
هوش مصنوعی: با نگاهی کوتاه به آب، کشتی پر از نشتی به حرکت درمیآید، پس مواظب باش که به خطر نیفتی.
هوش مصنوعی: به خاطر زیبایی و بیداری تو، گل به شبنم آغشته شده است. بنابراین، ای معشوق، همواره با چهرهای زیبا و اشکهای تازه خود، درخشان و سرزنده باقی بمان.
هوش مصنوعی: تو که با آرامش و زیباییات مانند شمع در کنار من روشنایی میآوری، همچون نقشی زیبا بر روی پارچه، فقط در یک جا ثابت نمان.
هوش مصنوعی: در این شعر، گویا شاعر از لذت و شوقی که در روزها به موسیقی و شادی میبرد، سخن میگوید و در عین حال، در شب به شوق عبادت و راز و نیاز با خداوند میپردازد. بهعبارتی، او درمییابد که باید در هر زمان، حسی متفاوت و عمیق از زندگی را تجربه کند؛ روزهای شاد و شبهای آرام و معنوی.
هوش مصنوعی: از برکت صدق و راستگویی، مانند موری که بال پر میگیرد، تو هم باید از کسالت و تنبلی دست بکشی و تلاش کنی. گل و خاک را رها کن و به سمت بالا برو.
هوش مصنوعی: تو را به عنوان جواهر دل، امانتدار کردهاند. پس مراقب باش تا از دستبرد خائنان در امانت حق، محافظت کنی و آن را نجات دهی.
هوش مصنوعی: اگر به خاطر خوشی و شادی، خوشبینی تو را فریب دهد، خواب و حال تلخ و ناامیدیت را فراموش نکن.
هوش مصنوعی: ای جان یوسف، از چاه تیره زندگی بیرون بیا، تو نور چشم هستی و در این گرد و غبار پنهان مشو.
هوش مصنوعی: مثلثی وجود دارد که تولدهایی را به یاد میآورد تا تو به این مکان بیایی، ولی تو که در این فضا همانند یک مربع هستی، مانند آجر در اینجا جا نگیری.
هوش مصنوعی: قطرات خاک تو نیز در این بهار به رقص آمدهاند. بنابراین، به خاطر نداشته باش که این بهار، تو را از واقعیت زمینیات غافل کند.
هوش مصنوعی: اگر چشمی داری، به مانند شمعی با اشکهای ریخته، در نور و روشنی زندگی بیدار باش و غفلت نکن.
هوش مصنوعی: مبادا عشق بیمعنی و بیفایدهای در آغوش تو قرار گیرد، مانند کودکان که در انتظار، بیصبرانه در مسیر میایستند.
هوش مصنوعی: با دقت به نفس خود توجه کن و ببین که به کجا مشغول است. مراقب باش که به آسانی آن را از دست ندهی و کنترل آن را حفظ کن.
هوش مصنوعی: فاخته به خاطر عشق به سرو چمن خوابش نمیبرد، تو هم در سایه آن سرو ثابت نمان!
هوش مصنوعی: به خودت توجه کن و از خودت غافل نشو، مانند مسیح که به معجزه پا بر آب گذاشت، تو نیز در دنیای مادی خود غرق نشو و از اشکال و عادات دنیوی دوری کن. همچون الاغ نباش که تنها به بار خود مشغول است و از بزرگی و نور زندگی بیخبر.
هوش مصنوعی: زندگی و سرنوشت انسان مانند یک گلیم است که در بیکرانگی و عدم ثبات آن، میتوان آن را شست و تمیز کرد. اما همانطور که مردهای در صبح زود که دنیای جدیدی را آغاز کرده، نمیتواند حرکتی کند، ما نیز نباید در میانهی مشکلات و چالشها از تلاش و کار کردن دست بکشیم.
هوش مصنوعی: عشق به اوج خودش رسیده است، پس مانند دانهای که از خاک سر برمیآورد، از زحمت و دشواریهایی که داری بیرون بیا و در بهار زندگیات سستی نکن.
هوش مصنوعی: اگر عشق و محبت واقعی در قلبت نباشد، به هوش باش و بیتوجهی نکن؛ زیرا خداوندی که همیشه مراقب است، به چشمان بیدار تو نگاه میکند.
هوش مصنوعی: کودکان به خاطر زیبایی رنگ حنا خوابشان نمیبرد. چرا تو هم به خاطر آن معشوقه خواب را بر خود حرام نمیکنی؟
هوش مصنوعی: دلهای مرده درون این مکان به مانند دخمهای شدهاند، جایی که خاک و کثرت مرگ حاکم است؛ پس ای کسی که به اینجا میآیی، از نزدیک شدن به این حالت بپرهیز.
هوش مصنوعی: در اینجا به ما یادآوری میشود که نباید وقت خود را در زندگی هدر بدهیم و باید از لحظات بهدستآمده به خوبی استفاده کنیم. نکته این است که زندگی کوتاه است و باید از هر لحظهاش بهرهبرداری کنیم. به جای نگران بودن از آینده یا غمخوردن برای گذشته، باید در حال زندگی کنیم و از آن لذت ببریم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
به جان تو که مرو از میان کار مخسب
ز عمر یک شب کم گیر و زنده دار مخسب
هزار شب تو برای هوای خود خفتی
یکی شبی چه شود از برای یار مخسب
برای یار لطیفی که شب نمیخسبد
[...]
درون گنبد گردون فتنه بار مخسب
به زیر سایهٔ پل موسم بهار مخسب
فلک ز کاهکشان تیغ بر کف استاده است
به زیر سایهٔ شمشیر آبدار مخسب
ز چار طاق عناصر شکست میبارد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.