ما رخت خود به گوشه عزلت کشیده ایم
دست از پیاله، پای ز صحبت کشیده ایم
مشکل به تازیانه محشر روان شود
پایی که ما به دامن عزلت کشیده ایم
خون در دل نعیم بهشت برین کند
میلی که ما به دیده رغبت کشیده ایم
در دانه خوشه ای شده هر خوشه خرمنی
تا خویش را به ملک قناعت کشیده ایم
گام نهنگ ساحل مقصود ما شده است
از بس که چار موجه کثرت کشیده ایم
گشته است توتیای قلم استخوان ما
تا سرمه ای به چشم بصیرت کشیده ایم
گردیده است سیلی صرصر به شمع ما
دامان هر که را به شفاعت کشیده ایم
تا صبح رستخیز به دندان گزیدنی است
دستی که ما ز دامن فرصت کشیده ایم
صبح وطن به شیر برون آورد مگر
زهری که ما ز تلخی غربت کشیده ایم
گردیده است آب دل ما ز تشنگی
تا قطره ای ز ابر مروت کشیده ایم
آسان نگشته است به آهنگ، ساز ما
یک عمر گوشمال نصیحت کشیده ایم
بوده است گوشه دل خود در جهان خاک
جایی که ما نفس به فراغت کشیده ایم
صائب چو سرو و بید ز بی حاصلی مدام
در باغ روزگار خجالت کشیده ایم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به بیان احساس خستگی و انزوا پرداخته است. او از کنارهگیری خود از دنیا و محبوبیتها سخن میگوید و به دشواریهایی که در زندگی با آنها مواجه شده اشاره میکند. او از جایی میگوید که برای آرامش و قناعت به آنجا پناه برده و از شراب و میگساری دوری کرده است. همچنین به تلخیهای زندگی و غربت اشاره کرده و به یادآوری ایام سختی میپردازد که از نصیحتها و تجارب کمی به دست آمده، بهرهمند شده است. در نهایت، شاعر با احساس شکست و بیحاصلی در زندگی، به تلاشهای خود در این مسیر اشاره میکند، و همه این موارد نشانهای از جستجوی صلح در دنیای آشفته و پر از درد و رنج است.
هوش مصنوعی: ما برای خود گوشهای آرام و بیخبر از دنیا ایجاد کردهایم و دیگر به می نوشیدن و جمعهای دوستانه علاقهای نداریم.
هوش مصنوعی: مشکلات و چالشها در قیامت و روز حساب به سراغ کسانی میآیند که ما در گوشهای از زندگی خود کنار نشستهایم و از حوادث دور شدهایم.
هوش مصنوعی: خون در دل نعیم بهشت حسرتی ایجاد میکند که ما با آرزوی دیدن آن به آنجا نگاه میکنیم.
هوش مصنوعی: هر خوشه گندم در دانهای شکل گرفته و به گونهای است که ما به آنچه داریم راضی شدهایم و به زندگی ساده و بیادعا در ملک خود قناعت کردهایم.
هوش مصنوعی: ما مدتهاست که تحت تأثیر مشکلات و چالشهای فراوان قرار گرفتهایم و حالا به جایی رسیدهایم که نهنگها نیز نمیتوانند ما را بیشتر از این از هدفمان دور کنند.
هوش مصنوعی: چشم بصیرت ما پر از تجربه و دانایی شده است، به گونهای که هر آنچه نوشتهایم به ما کمک کرده تا به عمق مسائل پی ببریم.
هوش مصنوعی: باد سرد و خشن، شمع ما را خاموش کرده و هر کسی را که با دعا و کمک خود به سمت ما آوردهایم، در دامن خود میکشد.
هوش مصنوعی: تا صبح قیامت، باید صبر کنیم و با دندان گزیدن به انتظار بنشینیم، زیرا ما از فرصتی که داشتیم، بهترین بهره را نبردیم.
هوش مصنوعی: صبح وطن به شیره طبیعت و زندگی تازهای میآید، اما زهر تلخی که ما در غربت چشیدهایم هنوز در خاطرمان باقی مانده است.
هوش مصنوعی: به خاطر تشنگی، دل ما از آب خالی شده و تا این حد دلمردهایم که تنها یک قطره از باران مهربانی را از آسمان انتظار داریم.
هوش مصنوعی: زندگی ما با تلاش و سختی طی شده است و به آسانی به نتایج مطلوب نرسیدهایم. ما سالها به نصیحتها و راهنماییها گوش دادهایم و از آنها درس گرفتهایم.
هوش مصنوعی: در دل ما مکانی وجود داشته که در آن به آرامش و راحتی نفس کشیدهایم، جایی که در این دنیای خاکی قرار دارد.
هوش مصنوعی: صائب، مانند سرو و بید که در بیحاصلی همیشگی در باغ روزگار زندگی میکنند، همواره شرمنده و ناراحتیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
ما رخت خود به گوشهٔ عزلت کشیدهایم
دست از پیاله، پای ز صحبت کشیدهایم
مشکل به تازیانهٔ محشر روان شود
پایی که ما به دامن عزلت کشیدهایم
گردیده است سیلی صرصر به شمع ما
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.