گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
ادیب صابر

نظم راوان چو آب روان سینه را به است

شعر روان زجان و روان گداخته است

نادان چه داند آنکه سخندان به گاه نظم

جان را گداخته است و از آن شعر ساخته است

در گوش عاشقان سخن و قول شاعران

خوشتر ز بانگ بلبل و آواز فاخته است

مدخل که حق نظم نداند شناختن

مقدار شعر و قدر ثنا کی شناخته است

من دانم از طریق هجا کینه آختن

رایض دراین طریق بسی کینه آخته است