سخنوران که تو را درسخا سحاب نهند
همی ثنای سخای تو بر سحاب کنند
زمانه غرقه طوفان سیم و زر گردد
گر اختران ز سخای تو فتح باب کنند
برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.
سخنوران که تو را درسخا سحاب نهند
همی ثنای سخای تو بر سحاب کنند
زمانه غرقه طوفان سیم و زر گردد
گر اختران ز سخای تو فتح باب کنند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چو مردمان شب دیرنده عزم خواب کنند
همه خزانهٔ اسرار من خراب کنند
نقاب شرم چو لاله ز روی بردارند
چو ماه و مهر سر و روی در نقاب کنند
رخم ز چشمم هم چهرهٔ تذرو شود
[...]
نظر بر آینه خوبان چو بینقاب کنند
ز شوق، آینه را مضطرب چو آب کنند
مراد خلق ز یک دیدن تو حاصل شد
دگر نماند دعایی که مستجاب کنند
چه طالع است ندانم که صبح عاشق را
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.