گنجور

 
سعدی

مظلوم دست بستهٔ مغلوب را بگوی

تا چشم بر قضا کند و صبر بر جفا

کاین دست بسته را بگشایند عاقبت

وان گشاده باز ببندند بر قفا

 
 
 
شمارهٔ ۲ به خوانش فاطمه زندی
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
جامی

جامی سخن بر آینه دل بود چو زنگ

زین زنگ به که آینه خود دهی صفا

اعراض کن ز شعر که شغلیست بس عریض

این چند روزه عمر به آن کی کند وفا

وز زانکه نیست طاقت اعراض ازان تو را

[...]

صامت بروجردی

شد صرف در هوا و هوس روزگار ما

غافل ز پیک مرگ که می‌آید از قفا

ناگه برید دست ز دامان مدعا

چرخ زمانه چون نکند با کسی وفا

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه