گنجور

 
 
 
رباعی شمارهٔ ۱۳۸ به خوانش محسن لیله‌کوهی
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
رباعی شمارهٔ ۱۳۸ به خوانش فاطمه زندی
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
نجم‌الدین رازی

گر روز پسین چراغ عهدم نکشی

جانی بدهم براحت و خوش منشی

ور جامه اسلام ز من بر نکشی

مرگی که در اسلام بود اینت خوشی!

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از نجم‌الدین رازی
اهلی شیرازی

ای محرم راز دل چه بیگانه وشی

تا چند برنگ و بوی این باغ خوشی

در گوش تو معرفت شود ناله مرغ

چون خطی اگر فتیله از گوش کشی

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از اهلی شیرازی
واعظ قزوینی

آمد پیری و، رفت ایام خوشی

در کام شود زهر، اگر شهد چشی

در تن اثری نمانده دیگر ز حیات

وقت است که وارهیم از این مرده کشی!

صفای اصفهانی

باریک میان و نغز و طناز و کشی

مه پیکر و زهره وار و خورشید وشی

ایدل اگر از مدینه یا از حبشی

آن بت نشود یار تو تا گبر نشی

ادیب الممالک

ای آنکه به کار عشق با عقل و هشی

چون حربه نداشتی که ما را بکشی

دادم ز برایت ای پری رخ چاقو

تا سر ببری ز عشقبازی به خوشی

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه