میان باغ حرام است بی تو گردیدن
که خار با تو مرا به که بی تو گل چیدن
و گر به جام برم بی تو دست در مجلس
حرام صرف بود بی تو باده نوشیدن
خم دو زلف تو بر لاله حلقه در حلقه
به سنگ خاره درآموخت عشق ورزیدن
اگر جماعت چین صورت تو بت بینند
شوند جمله پشیمان ز بت پرستیدن
کساد نرخ شکر در جهان پدید آید
دهان چو بازگشایی به وقت خندیدن
به جای خشک بمانند سروهای چمن
چو قامت تو ببینند در خرامیدن
من گدای که باشم که دم زنم ز لبت
سعادتم چه بود خاک پات بوسیدن
به عشق مستی و رسواییم خوش است از آنک
نکو نباشد با عشق زهد ورزیدن
نشاط زاهد از انواع طاعت است و ورع
صفای عارف از ابروی نیکوان دیدن
عنایت تو چو با جان سعدی است چه باک
چه غم خورد گه حشر از گناه سنجیدن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
چو زلف یار ز خود لازم است ببریدن
گر اختیار کنی خاک پاش بوسیدن
دلا چو در حرم عشق میروی خود را
چو شمع جمع ادب نیست در میان دیدن
به خاک بوسی پایت هنوز دارم چشم
[...]
به باغ شد دل من صبحدم به گل چیدن
مراد من بود از گل جمال او دیدن
گرفته دست نگاری به دست در بستان
به ذوق در چمن و لاله زار گردیدن
چه خوش بود سر زلفین پیچ در پیچش
[...]
منم که شهره شهرم به عشق ورزیدن
منم که دیده نیالودهام به بد دیدن
وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم
که در طریقتِ ما کافریست رنجیدن
به پیرِ میکده گفتم که چیست راه نجات ؟
[...]
چو دیده در طلبت واجبست گردیدن
سرشک را بهمه جانبی دوانیدن
ببر چو معجر روسی گرفت لرزیدن
عمامه خواست زعشقش بسر بگردیدن
بپوستین تن لرزان مابدی در یاب
[...]
خوش است فصل بهاران شراب نوشیدن
به روی سبزه و گل همچو آب غلتیدن
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.