|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات
|
|
راهنمای نوار ابزار
|
|
پیشخان کاربر
|
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر
|
|
اعلانهای کاربر
|
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه)
|
|
خروج از حساب کاربری گنجور
|
|
لغزش به پایین صفحه
|
|
لغزش به بالای صفحه
|
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر
|
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش
|
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط
|
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور
|
|
کپی متن شعر جاری در گنجور
|
|
همرسانی متن شعر جاری در گنجور
|
|
نشان کردن شعر جاری
|
|
ویرایش شعر جاری
|
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری
|
|
شعر یا بخش قبلی
|
|
شعر یا بخش بعدی
|
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
دزدی را شحنه (پلیس) دستگیر کرده و بهزندان افکنده بود؛ در تاریکی شب صدای کسی را از بیرون میشنود که از فقر و تنگدستی شکایت میکند. آن شخص زندانی بهاو میگوید برو خدا را شکر کن که شحنه تو را زندانینکردهاست. این حکایت درباره مثبتاندیشی و شکرگزاری از داشتهها و نعمتهاییست که آدمی معمولا آنها را نمیبیند.
عسس (شحنه) یکی را دستگیر کردهبود؛ آنشخص تمام شب، آشفته و غمگین بود.
از دل تاریکی صدای کسی را شنید که از تنگدستی و ناداشتی شکایت میکرد.
دزد زنجیرشده این را شنید و گفت: چرا از بیچارگی خود مینالی؟ (غمگین مباش و) برو بخواب. (مغلول یعنی زنجیرشده)
برو خدا را شکر کن ای تنگدست که شحنه تو را زنجیر نکردهاست.
از بینوایی و ناداری شکایت مکن، وقتی که از تو بینواتر و بیچارهتر هم هست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.