گنجور

 
رضاقلی خان هدایت

از قصبهٔ مذکور و به علی شاه مشهور بوده. در اصفهان گیوه دوزی می‌نموده. تحصیلی نکرده اما ذوقی داشته. مردی درویش مشرب و از اهل طلب است. با حکیم شفایی معاصر بوده. از اشعار اوست:

نه شکوفه‌ای نه برگی نه ثمر نه سایه دارم

همه حیرتم که دهقان به چه کار کشت ما را

٭٭٭

چگونه کعبه نپوشد لباس ماتمیان

که خانه‌ای چو دلش در مقابل افتاده است

٭٭٭

از جنون عشق زنجیری که در پای منست

چشم‌ها بگشوده وحیران سودای منست

٭٭٭

از خود برون نرفتم و آوردمش به دست

ممنون همتم که مرادر به در نکرد

٭٭٭

روزگارم ز چه رو منصب نادانی داد

گر نمی‌خواست که من مرشد کامل باشم

غمزه در تیر زدن بود که مژگان دریافت

قسمت این بود که مقتول دو قاتل باشم

رباعی

آیینهٔ مهر، روشن از یاد علی است

اوراد ملک بر آسمان ناد علی است

گر سلطنت دو کون خواهی ذوقی

در بندگی علی و اولاد علی است