گنجور

 
رضی‌الدین آرتیمانی

آن روی چون ماه آن زلف چون مار

گیرم نمائی، کو تاب دیدار

خواهی که سازی زاهد برهمن

بردار پرده بنمای رخسار

گر آن پریرو بی‌پرده بودی

دیوانه کردی ما را به یکبار

یک ره در آن رو بنگر که بینی

نیکی بخرمن خوبی بخروار

دنیا و عقبیٰ، ما بخش کردیم

اغیار و کونین، ما و سگ یار

این دل ندارد پروای گیتی

این سر ندارد پروای دستار

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
ابوسعید ابوالخیر

تا چند حدیث قامت و زلف نگار

تا کی باشی تو طالب بوس و کنار

گر زانکه نه‌ای دروغزن عاشق‌وار

در عشق چو او هزار چون او بگذار

مشاهدهٔ ۶ مورد هم آهنگ دیگر از ابوسعید ابوالخیر
فرخی سیستانی

گفتم: که بیا وعده دوشینه بیار

ورنه بخروشم از تو اکنون چو هزار

گفتا: دهم ای همه جفا، نک زنهار!

آواز مده که گوش دارد دیوار

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از فرخی سیستانی
ازرقی هروی

با عشق بتان چو اوفتادت سروکار

خورشید شود همان بشادی بیدار

از دولت و از روز بهی دل بردار

عاشق نبود روز بد و دولت یار

مشاهدهٔ ۴ مورد هم آهنگ دیگر از ازرقی هروی
قطران تبریزی

بسیار شنیدم من و دیدم بسیار

کاشفته ببود بر تو از هر سو کار

آخر فلکت پشت شد و گیتی یار

تو شاد شدی مخالف و دشمن زار

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه