شوری نهچنان گرفت ما را
کز دست توان گرفت ما را
ما هیچ گرفتهایم از او
او هیچ از آن گرفت ما را
هر گه بتو عرض حال کردیم
در حال زبان گرفت ما را
درد دل ما نمیکنی گوش
درد دل از آن گرفت ما را
هشدار که صرصر اجل هان
چون باد خزان گرفت ما را
مردیم و ز کس وفا ندیدیم
دل از همه زان گرفت ما را
هر دوست که در جهان گرفتیم
دشمن به از آن گرفت ما را
هر چند که راستیم چون تیر
او همچو کمان گرفت ما را
گفتیم که بشکنیم توبه
ماه رمضان گرفت ما را
یا رب به زبان چه رانده بودیم
کاتش به زبان گرفت ما را
دیدیم جهان به جز طرب نیست
ز آن دل ز جهان گرفت ما را
پا از سر ما نمیکشد غم
گوئی به ضمان گرفت ما را
بس حرف که بر رضی گرفتیم
بعضی سخنان گرفت ما را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
عشق از پی جان گرفت ما را
خلقی به زبان گرفت ما را
خرسند به عافیت نبودیم
اینک حق آن گرفت ما را
سرو قد او به ناز و فتنه
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
replyپاسخگویی به این حاشیه flagگزارش حاشیهٔ نامناسب linkرونوشت نشانی حاشیه
replyپاسخگویی به این حاشیه flagگزارش حاشیهٔ نامناسب linkرونوشت نشانی حاشیه
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.