گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
رهی معیری

در پیش بی دردان چرا فریاد بی حاصل کنم

گر شکوه ای دارم ز دل با یار صاحبدل کنم

از گل شنیدم بوی او

مستانه رفتم سوی او

تا چون غبار کوی او

در کوی جان منزل کنم

گر شکوه ای دارم ز دل

با یار صاحبدل کنم

غرق تمنای توام

موجی ز دریای توام

من نخل سرکش نیستم

تا خانه در ساحل کنم

گر شکوه ای دارم ز دل

با یار صاحبدل کنم

دانم که آن سرو سهی

از دل ندارد آگهی

چند ار غم دل چون رهی

فریاد بی حاصل کنم

گر شکوه ای دارم ز دل

با یار صاحبدل کنم