گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
رهی معیری

من از روز ازل، دیوانه بودم

دیوانه روی تو، سرگشته کوی تو

سرخوش از باده مستانه بودم

در عشق و مستی، افسانه بودم

نالان از تو شد، چنگ و عود و من

تار موی تو، تار و پود من

بی باده مدهوشم، ساغر نوشم

ز چشمه نوش تو

مستی دهد ما را، گل رخسارا

بهار آغوش تو

چون به ما نگری، غم دل ببری

کز باده نوشین تری

سوزم همچو گل، از سودای دل

دل رسوای تو، من رسوای دل

گرچه به خاک و خون کشیدی مرا

روزی که دیدی مرا

بازآ که در شام غمم صبح امیدی مرا

صبح امیدی مرا